… من نه گفتنو بلدم ! اونم بین آدمایی که مدام باهم تعارف دارن اونم بین کسایی که پهلوی هم که نشستن قربون صدقه هم میرن اینورتر که میشن جرقه حسادت ، انبار باروت نفسشون رو مشتعل می کنه ! من بلدم وایستم تو همایش وسط کلی آدم حرفمو بزنم چشم تو چشم حرف… بیشتر »
آرشیو برای: "آبان 1396"
… ما را ببخش که چهل روز گذشت بر دل زینبت غم راس بر فراز نیزه ات و هنوز زنده ایم ! ما را ببخش که در گیر و دار روزمرگی های خود ساخته نشنیدیم ندای حقیقت را .. ما را ببخش که هنوز نفس می کشیم در ثانیه های نفس گیر نبودنت برای زینبت ! ما را ببخش که باز… بیشتر »
… . چقدر محاسبه ما با محاسبه راستین متفاوت است چقدر حساب و کتاب ما با حساب و کتاب حق فاصله دارد .. ** امام حسین علیه السلام : من احبَّک نهاکَ وَ من أبغضَک أغراکَ کسی که تو را دوست دارد از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد از تو تعریف… بیشتر »
#بابی_انت_و_امی_یا_حسین صوت خاطره انگیز حسین فاطمه سلام ...سلامتی حاج یونس صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین
15097195485717e55351b53dd45460f649858be10d.mp3 بیشتر »
.. یادمه دبیر تاریخمون گفت : قدر وقتتونو بدونیدکه به سرعت برق و باد می گذره می گفت : بیست سالگی به بعد مثل سراشیبیه ! و اون پشت بچه های به همه چیز بخند می خندیدن ! من بهش فکر کردم اما واقعیتش درک نکردم و طبیعی بود اینکه نتونم بفهمم من تو سراشیبی… بیشتر »
#بابی_انت_و_امی_یا_حسین رفتن یا نرفتن ؟!مسئله فهم محبت توست !قلب باید که مهیای اربعینت باشد ..آمد که توفیق است نیامد باید که خودش را به محضرت برساند .. بیشتر »
ما « طلبه » چه ایم ؟! طلبه دین ، نام ، عنوان ، .. ؟! پرونده ام را مقابلم گذاشته ام و خودم را در آینه زمان مرور می کنم . من همانم ! همان محصل دیروز که فارغ از نام و نان تمام همّش رضایت حضرت ارباب بود و ادای تکلیفی که می فهمید با همان تعصب به حدود… بیشتر »
#منتظر_صالح نسیان آدمی بزرگتر شده است !در نشانه های زیبای خلقت چشم بصیرت که هیچ با چشم سر هم دیگر زیبایی های ناتمام آفرینش را نمی بیند اما اگر چراغ فطرت روشن باشد می بیند آنچه باید ببیند ... .و هر قطعه از خلقت هزار بار هم که ببینی تازگی دارد و مفاهیمی ب… بیشتر »
… دنبال خیمه ها بودم . راه گم کرده ام در بیابان نفس .. صدایت از هرسو می آید .. و ما مردابها را چسبیده ایم و به آب معرفتت نمی رسیم! اگر به عطشمان عالم بودیم ، حالا در خیمه ات بودیم . و ذخیره الهی عاشورا را دیگرگونه می ساخت .. دنبال خیمه… بیشتر »
جمعه نوشت : « دیگر چه فرق می کند وقتی غفلت زده ایم ؟ » چهره غبارآلود عصیان زده این روزهای بشر .. ! و چشمهای نابینایمان که اگر میدید ، حضور نوری تو را محال بود نبیند ! زمین سخت آزرده گشته است و بیقراری می کند غربت از سیمایش می بارد ! دل آسمان گرفته و… بیشتر »
… صبورترین .. سلام .. سلامهای بی وقفه دلم را هماره پذیرا بوده ای و گاه نسیان قلبم تو سلام داده ای و با ترنم کلامت جانم را تازه کرده ای .. اگر در این بیت مجازی چند وقتی از دلتنگیهایم برایت ننوشتم اما خودت خوب می دانی هر روز از تو بر جان لوح مجازی… بیشتر »
… کاش هرگز دروازه ساعاتی نبود ! و چشمهای ناپاک پلیدزادگان .. ! کاش هرگز معاویه ای نبود تا یزیدی باشد .. کاش آن ساعات سخت در ساعات نبود تا دستهایت را بر سرت بگذاری تا از هجوم خنجرهای نگاههای زادگان حرام در امان باشی .. گفتن چیزی است و دیدن چیز… بیشتر »
قرار بر برگشتنم نبود قرار بر نوشتن دوباره ام نبود و روشنگری لازمه بازگشت دوباره به خانه طلبگی است حمل نشود بر اینکه حرفم دو تا شد یا حمل بر دمدمی مزاج بودن ! اگر رفتم برای خدشه دار کردن ساحت قلم بود اگر ننوشتم به جهت شکسته شدن حرمت قلم بود و بی توجهی… بیشتر »