جمعه نوشت : « دیگر چه فرق می کند وقتی غفلت زده ایم ؟ »
چهره غبارآلود عصیان زده این روزهای بشر .. !
و چشمهای نابینایمان که اگر میدید ،
حضور نوری تو را محال بود نبیند !
زمین سخت آزرده گشته است و بیقراری می کند
غربت از سیمایش می بارد !
دل آسمان گرفته و کائنات بیتاب رسیدنت هستند ..
شعف دارند صالحین برای ثانیه های نورانی دولتت ..
زمزمه بهار می آید ..
کویر منتظر ایستاده است بر جاده خشکسالی ،
عطش دارد باران تا قطراتش را به اقیانوس
بی کران کلامت برساند و تحیتت گوید ..
کدام جمعه ، موعد دیدار است ؟!
قلبمان سخت فسرده است .
آقا ؛ بیدارمان کن ، خواب بس است !
… .
تسنیم نوشت.
جمعه نوشت .