امن یجیب
…
تو که نگاه می کنی آقا ..
کافی است برای دلم !
دیدی که دوباره نوشتم برایت ..
از نوشتن برای تو خسته نمی شود دلم ،
اصلا برای همین دل خلق گشته
اگر از تو ننویسد از که بنویسد ؟!!
تو برای دل همه ای ، همه !
آقا چه شده مثل همیشه کثیر در کثیر نیست نگاهت ..؟
من که می دانم خطا از من است
تو که ساحتت مبراء از هر خطاست …
اما خودت هم قبول داری ظرفم کوچک است
کوچک است که خطا می کنم ..
آقا !
مرا با دیگران چکار ؟!
دل آتش گرفته را با بندگان چکار ؟
این دل پی خداوند است …
پی محبوب خداوندگار …
..
آقا برای دلم فاتحه ای بخوان …
برایم امن یجیب قرائت کن …
بخوان تا دوام آورد دل این ناملایمات را …
…
سلام همیشه من به محضرت …
…
تسنیم نوشت