نجوای ربیع
ربیع بهار ماههای عربی
الهی !
به حرمت ماهی که در آنیم جان ما را بهاری کن
در قلبمان شکوفه های ایمان و برجانمان تن پوشی
سبز چونان روح این ماه پر برکت نما.سبز مان کن و
بارانت را بر ما بباران.حلاوت بندگیت بچشان کاممان را.
…
سستی غفلت را از عقلمان بزدای و روحمان را تشنه سپاسگزاریت ،تحمیدمان را خالصانه و تسبیحمان را خاکسارانه به محضرت قرار ده.
و قلوبمان را به ساحت ولی اعظمت پیوند زن.
ما را شرمنده و پاک نگشته از عالم ماده مبر.
…
الهی آمین.
اى در نهان و آشکار محبوب قلب ها! بزرگمرد رفیع ترینِ کوه هاى رستگارى!
اى صاحب مکارم الاخلاق!
عهده دار دریا دریا شور و شعور و مالک غزل غزل معرفت! به شکرانه آمدنت، هزار مرتبه زمین را آذین بستیم، هزار کاروان دل، هزار مثنوى قاصدک… دست مریزاد رنج فاطمه بنت اسد… امّا ورود مولودى چنین مبارک را هرگز تبریک نتوانیم گفت! زبان قاصر است و قلم همیشه شکسته.
سرفرازم که با جرعه اى صلوات به پاى بوسى ات آمده ام:
اللهم صل على محمد و آل محمد و عجل فرجهم.