دعای شبهای بارانی ام دیدن دوباره ات ،
شاید بگویند دوباره جایی معنا دارد که اولی هم باشد و این اولین
برای من که چند بهار عمر را در بهاران نفسهای تو سپری کرده ام بی معنا باشد
اما نمی دانند که محبت تو خون رگهای همیشه بیدار من است
من در قلب خود به نور فطرت تو را جسته و یافته ام
کودک بودم اما از همان کودکی دلم با تو بود نه با غیر تو
دوستت داشتم شاید نور محبت علی مرا صادقانه
بی بحث و قال و مقال به کوی محبت تو رساند
برای محبتت به سند نیاز نبود
جاری بودی چون رود و زلال چون چشمه
و قلب من عاشق پاکیها ،
من تو را بارها دیده و بوییده ام و نوازش دست ناصحانه ات بر سرم
من تو را بارها دیده و بوییده ام
و در شب کوچ تو نه یک غریبه ، که جان خود را در رفتن می بینم
امامم برایم دعا کن تا برای دل اربابم ثقل و وزر نباشم
دعا کن برای سلامتی جان عزیزمان
امام خامنه ای
سلام دوست خوبم وب زیبایی داری به وب من هم یه سربزن اگرباتبادل لینک هم موافقی خبرم کن
عیدتون خجسته
یاعلی