زائر شو ..
اگر نگویی کلامم زیاده گشته ،
تا صبح حشر برایت از زیباییهای
ناتمامت خواهم گفت …
این روزها که قریب میلاد حضرت ثامن
می شویم از خودت که وارث تمام زیباییهایی
می خواهم تا در حقم دعا فرمایی تا :
قلبم زائر شود …
زائر شود و بعد راهی شود !
دلم زیارت می خواهد اما زیارت قلب ..
زیارت فهم ، زیارتی از جنس اجابت …
زیارت صوری نمی خواهد دل …
پایم در رکاب باشد و قلبم جا بماند …
هیهات که این ستم در حق دل کنم ..
برایم دعا کن و دستم بگیر تا آنگونه
که حق زیارت شماست زائر شوم ..
می شود آقا … ؟
می شود این روزها در زیارتت یادم کنی .. ؟
دلم برای این یادکردنهایت تنگ تنگ است …
…