دست حمایت نسیم
…
دلم هوای چشمه روستایی دوردست را دارد
غوغای شهر که بخوابد و دست حمایت نسیم
خنکی که در گیسوان دشت بپیچد..
دلم هوای رفتن دارد ..
به هر آنجا که رنگها از دامنه اش پیدا باشد
و چشمهایم سرو ببیند و چنار بشمارد …
و استشمام بوی کاهگل …
و نان تازه …
و یک دنیا دوری از ازدحام شهر !
دود نقلیه هایی که هر روز بیشتر می شود
که کم نمی شود و لایه ازن را به سرفه انداخته است !
زمین هم دلش گرفته آقا جان زمان هم !
کی باشدبیایی و زمین را ، ما را
و گیتی را به دستان مسیحاییت دم زندگی بدمی …
اللهم عجل لولیک الفرج
..