ظهور نور محمدیه صلی الله علیه و آله و سلم
مبعث روز بعث و برانگیخته شدن کسی به رسالت است که
در عالی ترین مراتب کمالی قرار داشت …
از آیات نورانی سوره ضحی اشاره لطیف ربوبی به فقر
نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم می باشد .آن جا
که می فرماید :«فاما السایل فلا تنهر »
می شود این برداشت را از این معنا نمود که آن فقری
که اوج عالی ترین مراحل سیر عرفانی ، معنوی و
عبودیت می باشد در عالی ترین و اعلی ترین درجاتش
فقط نبی مکرم اسلام واجد آن بود . و چون می فرماید :
تو را فقیر یافت پس بی نیاز نمود ، می شود پی برد که پیامبر
پیش از بعثت به درجه فقر رسیده بود و همین مبین آن است که
ایشان سیر کمالی فوق تصوری در تمام روزگار عمر پر برکت
خویش داشتند . و چرا چنین نباشد ؟
در حالی که خلقت ایشان پیش تر از خلقت هر چیز وهرکس
بوده و وقتی خبری از وجود نبود خداوند نور مقدس او را آفریده بود
تا در عرش پروردگارش تسبیح و تحمید و تقدیس خدا بگوید ،
و بشارت آمدنش را آن به آن به انبیا عظام داده بود و جهانی چشم انتظار
میلاد و بعثتش بودند . تربیت او را رب العالمین بر عهده گرفته و جدای از
عوالم پنهانی که دارد و احدی را رهیافتی به درک آن عوالم وسیع و عظیم
نیست آنچه از ظواهر آیات استنباط می شود نیز گویای همین مطلب است
…
چهل سال ریاضت و بندگی
در نیمه های شب ، کوچه پس کوچه های مکه _که سیاهی بتها و بت
پرستان در حصارش گرفته و دیگر آن نورانیت زمانه های خلیل الله
را ندارد _به صدای قدمهای مردی درهم می شکند . مردی که عوام
و خواص حجاز ، قدیس و امین می دانند و او را جوانمردی می شناسند
که ملقب به محمد امین گشته است . در آن سیاهی و تاریکی آهسته به کجا می رود
این جوانمرد موحد که پاک و طاهر است از هر چه آلودگی که این روزها مکه و حجاز و شبه
جزیره و دنیا را پر کرده است؟
خواص می دانند عادت مالوف محمد جوان است که روزها و شب هایی از ایام
سال را به حرا برود برای عبادت .
دقایقی دیگر در اوج کوه نور ، خورشید می درخشد ! نه خورشید آسمان ! خورشید
ملکوت ، وقتی در محراب عبادت مستقر گردد و از عالم منقطع شود خدا می داند چه
زلزالی در جهان می افکند این بنده مقرب خدا .
در پیشانی اش نوری می درخشد که خواص می بینند و عوام حس می کنند …