…
باید کمی هم به احتیاط قلم حق داد
سفر سختی فراروی آدمی است
سفری ابدی و به وسعت بی بازگشت بودنش
باید که از دیده هایش بنویسد
می شود کرور کرور واژه گرد آورد
و تمام لوح مجازی را پر کرد ،
که چه ؟!
اگر بنویسد چیزی را که باور ندارد
اگر بنویسد مطلبی را که چکامه فکرش نباشد
اگر ، اگر …
وقتی دانه دانه خواندنمان ، واژه واژه نوشتنمان
شاهد حاضرمان خواهند بود ، …
چه کنیم ؟!
چاره چیست ؟!
ما لباس دین پوشیده ایم تا حقیقت را وصف کنیم
ما جامه متقین دربر کرده ایم
تا متصف شویم به خیر !
پس رقابت تند در این مکاره برای پیش افتادن
آنهم به قیمت گزاف به چه کارمان آید ؟!
باید نوشت اما زمانی که خود معترف شویم
و لایق به آنچه نوشته ایم .
من خوف دارم از پی در پی نوشتن
از مکرر نوشتن بی آنکه شائبه ثبت داشته باشم
که مامورین کرام الهی سلام الله بنویسند
بنده شتابزده غافل چه می نویسی که
ما نویسنده افکار و کردار توایم …
کمی تامل ، کمی درنگ !
بنگر از که می نویسی ، برای که می نویسی !
لنگان لنگان می نویسم و باز خاطرم آسوده از
ناخودآگاهم نیست *
وای بر واژگانی که بهره ای جز ظاهرشان نباشد
برای نویسنده شان ..
الهی امان از فردایی که ؛
* ثبت با سند برابر است *
مامورانت بلرزاند گامهایم را ، پس :
این لرزش و خوف را در همین آوردگاه نصیبم ساز .
آمین .
…
پ.ن تسنیم : «مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد» ۱
…
۱. من نگفتم صائب علیه الرحمه قرنها پیش زیبا وصف حال کرده
«مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد»
بازهم عالی