#نذر_شده
#دست_نوشته
« معلم »
همه شنیده اند …
وقتی نزدیک خانه رسیدند ، فرمود : رهایم کنید خودم بروم تا با دیدن این حال و روز ، دخترانم نترسند …
شاید یاد روزی افتاد که بچه ها ، در خانه می لرزیدند از ترس فریادهای وحشیانه ای که می آمد : میسوزانیم ! خانه را با اهلش آتش میزنیم !
این حسرت به دل بابای خانه ماند که طفلان ترسیدند و لرزیدند و …
باز هم همه شنیده اند …
وقتی حسین علیه السلام بالای سر علمدارش رسید ، از او خواست به خیمه ها بازش نگرداند و همان جا رهایش کند تا شرمنده چشمان منتظر طفلان نشود …
این رهایم کن ، حرف آسانی نبود … در شرایطی که چشمانش را خون فرقش گرفته بود و جایی را نمی دید و حیران و منقلب ، به سنگهایی که از هزار سو پرتاب میشد تکبیر میگفت و ذکر … و در تنهایی و خلوتش خدا را میخواند …
این درسی بود که از پدر آموخته بود …
اصولا عباس علیه السلام ، شاگرد بسیار خوبی بود برای پدرش امیرالمومنین علیه السلام …
موضوعات: "اهل البیت" یا "معرفت اهل بیت"
السلام علیک یا ولی الله
انت اول مظلوم و اول من غصب حقه صبرت و احتسبت حتی اتیک الیقین. فاشهد انک لقیت الله و انت شهید
الآن دیگه کوفه راحت میشه دیگه عدالت رفت ..
خاک بر سر عالمی که علی رو دید نفهمید من چطوری بگم دلم نرفته هوای امیرالمومنینمو کرده !
یا امیرالمومنین ..
عذب الله قاتلک بانواع العذاب و جدد علیه العذاب …
عذب الله قاتلک بانواع العذاب و جدد علیه العذاب …
#طلبه-نوشت
دوتا حرف خوشگل دشت کردم امشب که بایست بگم تا دلم آروم بشه بس که حرفای قشنگی بودن …
* آیت الله عالی : منتظران واقعی امام زمان علیه السلام یه خصلت دارن سبکبالن… آرزوی شهادت میکنند حالا نه اینکه حتما برن و شهید هم بشن … همون آرزوی شهادت از خصوصیات منتظران و حتی یاران حضرته… یاد مرگ ! ندیدید علمای اخلاق هم وقتی ازشون توصیه خواسته میشه سفارش میکنن زیاد یاد مرگ کنید؟ یاد مرگ سبکبالی میاره …
* آیت الله جوادی آملی حفظه الله : خود شب قدر ، معطره . نه نسیم معطر ! خود شب ، معطره !
الله اکبر !
کی درک معنای به این عظمت میکنه؟!!!
الله اکبر کبیرا …
#نذر_شده
#دست_نوشته
* (معصومین علیهم السلام که مظهر و تجلی صفات خداوند متعال هستند و اولیاء الله نیز خود را متخلق به اخلاق الهی و صفات الهی میکنند … ابوالفضل العباس علیه السلام هم که درجات و فقرات شدید و سدیدی از عصمت را با عبودیت بسیار زیاد کسب کرده بود …)
امشب ، در این فراز جوشن که خواندم « یا کثیرالوفاء » … جز تو ای علمدار باوفا هیچ چیز و هیچ کس دیگر از ذهن و دلم نگذشت…
زیارتنامه ات گواه و مبیّن حال دل من است ، آنجا که میخوانیم تو را اینگونه و می ستاییم اینگونه :
« أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ الْمُرْسَلِ وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ … »
ای بسیار وفادار …
آن هم برای چه کسی ؟… کثیرالوفاء برای ابی عبدالله الحسین علیه السلام …
چرا عظیم نباشد مقاماتت عندالله ؛ با این همه فضیلت ای « ابوالفضل » …
که در سوگت سرودند :
« اَبَا الْفَضْلِ یَا مَنْ أسَّسَ الْفَضْلَ وَالإبَأَبِی الْفَضْلُ إلاَّ أنْ تَکُونَ لَهُ أَبَا… »
: ای ابو الفضل! ای کسی که هر برتری و پاکدامنی را بنا نهادی! آیا برای من برتری و فضلی وجود دارد که تو پدر آن نباشی؟ (آیا کسی می تواند فضلی داشته باشد که در تو نباشد.)