افتاد..شکست
#نذر_شده
« افتاد … شکست ! »
آینه آینه آب است که افتاد، شکست
موج در حال شتاب است که افتاد، شکست
این صدا چیست که از خیمه به صحرا پیچید
دل یک خانه خراب است که افتاد، شکست
چیست این سرخی از مشک تراویده به خاک
لابد این جام شراب است که افتاد، شکست
چیست این چیست که بر دیده گذارد ارباب
لوح آیات کتاب است که افتاد، شکست
بی خودی نیست که دستی به کمر دارد او
چشم زیبای تو را بست، که افتاد، شکست
این که بی آب شده، پاره شده، مشک که نیست
شیشه عمر رباب است که افتاد، شکست
دختری آمد و پرسید علم کو بابا؟
پاسخش این دو جواب است که: افتاد! شکست!
شعر از :محمد رسولی