روضه گاه مجازی تسنیمی از جنت یار

روایت ۴:

حدثنا احمد بن الحسین عن ابیه ، عن بکر بن صالح ، عن عبدالله

بن ابراهیم بن عبدالعزیز بن محمد بن علی بن عبدالرحمن بن جعفر

الجعفری قال : حدثنا یعقوب بن جعفر قال :

کنت مع ابی الحسن علیه السلام بمکه فقال له رجل : انک لتفسر من

کتاب الله ما لم تسمع به ؟

فقال ابوالحسن علیه السلام : علینا نزل قبل الناس ، و لنا فسر قبل

ان یفسر فی الناس ، فنحن نعرف حلاله و حرامه و ناسخه و منسوخه

و سفریه و حضریه و فی ای لیله نزلت ، کم من آیه و فیمن نزلت و فیما

نزلت ، فنحن حکما الله فی ارضه و شهداوه علی خلقه ، و هو قول الله

تبارک و تعالی  « سنکتب شهادتهم و یسئلون » فالشهاده لنا و المساله

للمشهود علیه ، فهذا علم ما قد انهیته الیک و ادیته الیک ، ما لزمنی فان

قبلت فاشکر و ان ترکت ف « ان الله علی کل شی شهید »

یعقوب بن جعفر گوید : در خدمت امام کاظم علیه السلام در مکه بودم ،

مردی به ایشان گفت : شما از قرآن تفسیرهایی می کنید که شنیده نشده ؟

امام علیه السلام فرمود : قرآن بر ما نازل شده قبل از مردم و پیش از مردم و

برای ما تفسیر شده است ، ما به حلال و حرام و ناسخ و منسوخ و آیاتی که در

سفر و آیاتی که در حضر نازل شده ، و در کدام شب چه قدر آیه نازل شده و درباره

چه کس و چه چیز نازل گردیده عارف هستیم ، ما حکمای خدا در زمین و گواهان او

در میان مردم هستیم ، این آیه اشاره به همین مطلب است : « گواهی آنان نوشته می

شود و ( از آن ) باز خواست خواهند شد _ زخرف : ۱۹ » گواهی از ما است و پرسش

از مردم ، این علمی بود که به تو اطلاع دادم اگر قبول نمودی بر این نعمت سپاسگزاری

کن و اگر رد کردی خداوند بر هر چیز گواه است .

…..

بغض نوشت :

ارباب مرا ببخش که ظرف دلم کوچک است و از معارف به این

گستردگی جرعه ای نمی توانم بنوشم آن جرعه هم که کامم با

آن متولد شد به عنایت باران دست تو بود تا از اقیانوس معارف

شما از دستان شما بنوشم و الا مرا این لیاقت و توان نبود

خدایا ! سپاسگزارم .

….

اشارت دوم :

اولین روزی که امام رحمه الله برای درس روی منبر نشستند ، من

در درسشان حاضر بودم . ایشان قبلا روی زمین می نشستند و

درس می گفتند ، و بعد از چندی که جمعیت زیاد شد و طلاب

می خواستند چهره ی ایشان را زیارت کنند و صدایشان را

درست بشنوند ، اصرار کردند که روی منبر بنشینند . گمان

می کنم ایشان بعد از رحلت مرحوم آیه الله العظمی

بروجردی ( رضوان الله علیه ) این را قبول کردند . تا آن

بزرگوار حیات داشتند ، ایشان روی منبر ننشستند .

این بزرگوار ، آن روز را تماما به نصیحت گذراندند .

اولین مطلبی که بعد «بسم الله » فرمودند ، این بود که

مرحوم آقای نائینی رحمه الله علیه روز اولی که برای

درس روی منبر نشست ، گریه کرد و گفت : این همان

منبری است که شیخ انصاری رحمه الله علیه روی آن

نشسته ؛ حالا من باید روی آن بنشینم !

ایشان از همین جا شروع به نصیحت طلاب کردند که

بفهمید چه کاری می کنید و چه قدر این مسئولیت

سنگین است .

منبع : مشک افشان

ارباب من !

دلم به قدری دلتنگ شنیدن از توست ، …

دلم هوای باران دارد …

بارانی که با نگاه زیبای تو و با لبخندهای زهرایی تو بر

روحم‌بچکد و بهاریم کند …

ارباب من !

می دانم دل نازنینت کوه به چه بزرگی از اندوه جهان اسلام

که نه بهتر بگویم غصه بشریت را داردو بسیار در بسیار از اعمال ما

دل رئوفت را می آزرد‌.

ارباب من !

آلودگانی از نسل بنی امیه ها شاید بتوانند ضریح اجداد تو

را ویران کنند اما با دل ما چه می کنند ؟

دل محبان شما هر کدام بارگاهی بسیار جلیل القدرتر در خود دارد

ما برای طواف محبت تو و اجداد طاهرت به ضریح نیاز نداریم

بدانند ، بدانند این خورندگان از آبشخور لبالب از آلودگی و کثافات

روباه پیر ، که دل ما با شماست ، قلبهای ما بدست شماست

قدوم ما در راهی می رود که رضایت شما باشد

که رضایت شما رضایت الله است ..

سلام بر سبط اکبر نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم

سلام بر سید الساجدین سرور عبادت کنندگان

سلام بر محمد باقر شکافنده ی علوم که پیامبر سلامش رساند

سلام بر جعفر صادق ، که احیاگر سنت و مکتب بود

سلام بر آنها که غریبانه تنشان در بقیع ولی ارواح مطهرشان

در محضر الهی و شاهدان برما و آنها که قبل ایجاد آدم نور مقدسشان را

خدا آفرید و جهان و عوالم را روشنا بخشید.

سلام بر صدیقه طاهره مادر ائمه و بر مزار گمنامش

امشب همه در دل تولی به محضر اهل بیت بیشتر از تمام

ثانیه های عمرمان داشته باشیم و تبری و انزجاری از

نوادگان و رهپویان بنی امیه ملعون داشته باشیم تبری

که پشت نفاق و کینه و عناد و کفر وهابیت و .. و

مادر جریانات نفاق روباه پیر را بشکند ….

نثار محضر مقدس ارباب صاحب الزمان پنج صلوات .

کتاب رمانی را پیش من آوردند که گفته میشد جزو کتابهایی است

که یک وقت در نمایشگاهی منتشر شده است .. من وقتی این کتاب

را خواندم ، به نظرم رسید که محال است این نویسنده برای فاسد

کردن جوانان ، ماجور و مزدبگیر نباشد ! یعنی بدون تردید هر صفحه ای

از آن کتاب را که جوانی می خواند ، واقعا بدون مبالغه دچار هیجانات

عشقی می شد ! از اول تا آخر کتاب همین طور بود . یک جای این کتاب و

بخشی از آن که اندکی این حالت در آن نباشد ، نبود ! یک وقت بعی از آقایان

برای کاری در همین زمینه ها پیش من آمده بودند و من این کتاب را _ که نمی خواهم

اسمش را بگویم چون همین اندازه ترویج است _ به آنها دادم و گفتم ببینید این

کتاب این گونه است . البته به آنها هم گفتم وقتی که نگاه کردید ، بروید اصلا

نابودش کنید و نگه ندارید ! واقعا بعضی از کتابها این طوری است ؛ باید مراقب بود .

نمیشود گفت که در این زمینه وزارت ارشاد مسئولیتی ندارد .

…

اشارات در کلام رهبر عزیزتر از وجودم ، اکسیژن حیاتم ….

روایت ۴ :

فدای وجود نازنین امیرالمومنین اول مظلوم عالم

حدثنا عبدالله بن محمد ، عن ابراهیم بن محمد ، عن عثمان بن سعید ، عن

ابی حفص الاعمشی ، عن الاعمش قال : قال الکلبی :

ما اشد ما سمعت فی مناقب علی بن ابیطالب علیه السلام :

قال : قلت : حدثنی موسی بن طریف عن عبایه قال : سمعت علیّاً علیه السلام

یقول : انا قسیم النار .

فقال الکلبی : عندی اعظم مما عندک ، اعطی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم

علیّاً علیه السلام کتابا فیه اسما اهل الجنه و اسما اهل النار .

اعمش گوید : کلبی به من گفت : ای اعمش چه چیز دشوار ترین مناقب علی علیه السلام

است که شنیده ای ؟

اعمش در جواب گفت : موسی بن طریف از عبایه نقل کرد که گفت : از علی علیه السلام

شنیدم می فرمود : من قسمت کننده جهنم هستم ، کلبی گفت : من بزرگتر از این را دارم

، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم در اختیار علی علیه السلام گذاشت کتابی را

که اسم بهشتیان و اسم جهنمیان در آن بود .

سلامتی وجود مقدس ارباب ، صاحب الزمان صلوات .

….