چند روز پیش امتحان داشتم.
نتونسته بودم خوب بخونم.
مراقبی به جای استاد بالا سر
کلاس بود تا استاد خودشو برسونه.
…
دقایقی گذشت مراقب کلاسو ترک کرد.
کلاس بدون مراقب !!!
صدای مکالمه بچه ها و رد و بدل
کردن تقلب شروع شد.
ده دقیقه ای که گذشت مراقب
با استاد وارد کلاس شد.
و نهایتا زمان آزمون تمام شد.
…
با یکی از رفقا هم مسیر بودیم گفت:
فلانی تو که بلد نبودی مشکل
داشتی می گفتی می نوشتم
میدادم ، یا می پرسیدی.
گفتم مبنای تقلب حرامه.
گفت : ای بابا دیگه الآن عرفه.
از طرفی اونی که نخونده انصاف
نیست بمونه و …
گفتم : من نمی تونم برگشت گفت :
نتونی می مونی!
…
تو راه برگشت که از هم جدا شدیم تا در
خونه فکر کردم که اگه هزار بارم بیفتم
بهتر از اینه این کارو بکنم .
نمی دونم نتایج بیاد چه حالی میشم ؟
اما قطعا از نتایج اخرویش بهتره …
الآن فقط دلم توکل قوی می خواد .
من از اول تحصیل ، بلکه از اول
زندگی هر کار نادرستی کرده باشم
تقلب در وجودم نبوده.
…
خداوند تو آفرینش ما کم نذاشته.
تو خلقتمون غل و غش نداشتیم.
به نظام احسن خلقمون کرده .
حالا من با اعضاء امانتی خدا کار حرامی که به نفعمه بکنم.
منتظرم …همین …
حسبی الله ..
فتوکل علی الله …
…