یاکریمها
آن وقتها که خانه مادربزرگ می رفتیم
روزنه های آسمان باز بود …
نور در جانمان می تابید .
شب شبیه روز روشن بود ،
روز شبیه شب آرام !
دنبال یاکریمها همه باغ را می دویدم
سرم را بلند می کردم و تا آن ته
آسمان را نگاه می کردم پر بود از
صدای همهمه ذکر و تابش نور !
آن وقتها زیبا بود …
#تولیدی-دست-نوشت
تسنیم نوشت