کاشانه
باید اهل جایی باشی تا اهلیت
داشته باشی در آن جا حاضر شوی .
باید اهل دنیا باشی تا اهلیت حضور
در زمان و مکان زمینی پیدا کنی.
…
اما من و دلم اهل زمین نیستیم.
من و دلم و تو و باران!
…
ما خواهیم رفت به جایی
که از آن آمده ایم.
ما متعلقیم به دیار ملکوت ، نور ..
جایی که بوی نور می دهد.
جایی که برای دل شکستن جایی ندارد
برای شرارت زمانی ندارد.
لا زمان و لا مکانی که حیرت
می کنی از زیبایی حسنش .
…
غریبیم اینجا و غریب لاجرم باید
به کاشانه انس خود برگردد!
و برگشت یعنی معاد و معاد یعنی
رجعت تمام منی که خدا داده و
منی که خدا داده یعنی ؛
من چیزی ندارم از خود!
پس این منم منم روی زمین که این
قدر شنونده دارد از کجاست ؟
باید رفت …
دل نبست …
نوشته شده توسط :
تسنیم نوشت ، نیمه شب نوشت
با بغض نوشت.