همه مخلوقند
شور شیدایی دارم.
ولی خسته و ناتوانم
با این دو حس متناقض چه کند دل ؟!
سیری کرده که سیر گشته از دنیای حقیری که،
ساخته اند بعضی که در آن نه به اوج می توان رسید
و نه آرزوی رسیدن به اوج می شود کرد.
سیر از دنیایی که چشم بر مخلوق بودنمان بسته ایم
دل تنگ دنیایی زیبایم که همه می دانند مخلوقند
و می بینند مخلوقند …
الهی !
من دیدم به چشمم مخلوقی از مخلوقاتت
در احتضار بود و در سرمای
بی تفاوتی چشمها می مرد
و کسی نگاهش نمی کرد.
پر از بغض فرو خورده ام.
پر از شکستنهای بی صدا …
تو را می خواهم .
آغوش تو را و عالمی بکر و زیبا که،
چشمها نمی خوابند ، دلها هوشیارند …
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت ، بداهه نوشت ،
بغض نوشت، درد نوشت.
سلام وبلاگ خوبی دارین
دستتون درد نکنه
سرابله یکی از شهرستانهای ایلامه
بیاین سر بزنین هم آب و هواش خوبه هم طبیعتش قشنگه مخصوصا ایام عید و تعطیلات