مشکل امروز مدیران ما ؟!
تقوا ، تقوا ، تقوا !
حقیقت اینه امر معاد برای مدیری که
سمت مدیریت رو تحویل می گیره
در حجاب واقع میشه ..
تقویت باور معاد و حساب و کتاب و اینکه
روزی در محضر الهی قرار می گیریم …
پست مدیریت و میز عریض و طویل مدیریت
و تعریف و تمجید و عناوین دیگه چشمی
خدابین نمیذاره برای مدیر بمونه !
از الزامات مدیران جامعه اسلامی
سلوکی اخلاقی و به مراتب سنگین تر
از حسابرسی فردی باید باشد..
و اینکه طعم غلو مدیریتی در ذائقه مدیر
جا خوش نکند تا اتصال او با خدا را قطع کند …
تلاش برای عدالت در رفتار و اینکه
این مسئولیت رو نه از باب برتری خودش بلکه
یک عملگی بدونه ، خودش رو یک کارگر تمام وقت
بدونه و از خودش حساب بکشه ..
در جامعه اسلامی مبنا باید اسلام باشه
نه طبقات و تقسیم طبقاتی که
در این صورت و با این تفکر شهید نواب فرمود
در جامعه اسلامی من مفتخرم که
رفتگر آن جامعه باشم .
چرا که اساس خدمت است و عناوین فرع
وهر چه شخص متقی تر ازعناوین فراری تر!
و این تفکر بود که شهید باکری علی رغم شهردار بودن
کسی ایشان را پشت میز مدیریت پیدا نمی کرد
مانند کارگری تمام وقت در خدمت اسلام !
چقدر از سیره امیرالمومنین فاصله داریم …
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت
به انضمام مطلبی از عزیز بزرگوار :
کاش ده بیست تا چمران داشتیم …
آن وقت ده بیست گوشه دیگر دنیا مقاومت برابر ظلم و جور شکل میگرفت…
آن وقت تمام شهرهای ما مجهز به سلاح هایی در حد و قواره جنگ نرم میشد…
آن وقت گروه های واکنش سریع امان فتنه ها را ، اخلالگران را ،
نامدیران را ، خائنان را میگرفت ..
آن وقت …
از همه مهم تر ؛ تعریفی زیبا و عینی و منطبق بر دین از عشق
چون آیینه ای برابر چشم هزاران جوان بود که راه را بیراهه نروند …
مصطفی دغدغه عشق داشت ، آرمان دین داشت ، درد فقرا داشت …
مصطفی خیلی چیزهای باارزش داشت که پیش
که پیش خدا عزیزش کرده بود …
مصطفی عاشق بود … اول عاشق بود بعد مومن .
و این حقیقتی مقدس است که باید برابرش تعظیم کرد .
ممنون مطلبتونو اضافه کردم . با فرمایش خودتون از وبتون برداشتم …
http://s9.picofile.com/file/8290464184/592130_844.jpg
این فرمایش شهید منظورم بود .