طوفان هزاران ساله
دلم را …
جایی حوالی برکه ای در ظاهر و اقیانوسی از نور در باطن ؛ خم ! غدیر خم…
دلم را …
جایی در حوالی مسجد کوفه
یک کنج مسجد که بشود هر صبح و شب دیدت و شنیدت …
یک جایی از نخلستان های حزین صوت مولای یا مولای تو …
یک جایی از کوچه پس کوچه های غریب نان و خرما به دوشی تو
و یتیم نوازی های بی بدیل تاریخی ات…
جایی در پشت مسجد کوفه که نجفش خوانند …
جایی در حرم امن بی مانند تو …
جا گذاشته ام !
برای همین بیدلم آقا !
برای همین هیچکس نمیفهمد هیچوقت حال این دل خراب را …
دلم را …
دلم اصلا چاهی شده است که آرزو دارد روزی
گذرت بیفتد بر آن و ترحمی کنی …
بایستی کنارش
بالای سرش
آهی بکشی و دعایی کنی…
شاید وصل به کوثر شوم
شاید آرام بگیرم
شاید بخوابد این طوفان هزاران ساله در من !
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت