شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو ...
اگر روزی بخواهم درست و حسابی از خجالت این بغض ها دربیایم
اشکهایم تا روز اخر حیاتم جاری خواهند بود …
من خیلی به چشمهایم بدهکار و مدیونم …
من تمام بغض هایم را ذبح میکنم .
چاقو بر حنجر اسماعیل هایی میگذارم که اسماعیل اند ؛
فقط نامشان بغض است ؛ وگرنه اسماعیل اند !
اصلا شهادت که یک شکل و شمایل ندارد …
گاهی به شمشیر محبت شهیدت میکند !
یا خلیل ات میکند که از عزیزتر از جانت هم بگذری …
بغض ها را ، اندوه ها را ، آه ها را ، … و خیلی چیزهای دیگر را
گاه باید ذبح کرد
تا خلیل شد …
بیهوده نبود که راحت از آتش گذشت …
گذشت تا گذشت !
خدا در او این قابلیت را می دید که روزی اگر
اسماعیلش را هم بخواهد ، بدهد …
پس امر شد : کونوا یا نار بردا و سلاما …
ابراهیم هم شهید عشق بود … بارها و بارها .
و این آتش تا همیشه سرد است
برای آنانکه
راحت میگذرند بخاطر خدا .
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت