https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/05/22/1489055
…
…
اون کسایی که سر یه انتخابات از این
درندگان خبیث حمایت کردن بخونن …
گرچه کسی که از این بی صفتها دفاع کنه
غیر قابل هدایته .. تمام !
…
این گفتوگوها و گزارشها از (یکشنبه، 11 تیر)
در قالب “پرونده دهه 60؛ یک دهه یک قرن“
در سرویس سیاسی خبرگزاری تسنیم منتشر شده که
میتوانید برای خواندن آنها اینجا را کلیک کنید.
22 مرداد سال 61 روزی است که سه تن از پاسداران کمیتههای
انقلاب به نامهای میرجلیلی، طاهری و طهماسبی توسط اعضای
گروهک منافقین ربوده شدند و پس از اعمال شکنجههای
وحشتناک و وارد آوردن انواع صدمات جسمی بدن نیمه جان آنان را،
دست و پا بسته در تاریکی شب در اطراف تهران دفن کردند.
جنایتی که “عملیات مهندسی” نام داشت.
با معلوم شدن عدم ارتباط این دو پاسدار با ضربه زعفرانیه اما
پاسدار بودن گناهی بود که گروهک منافقین نمیتوانست از آن
چشم پوشی کند لذا انتقامگیری جای خود را به کسب اطلاعات داد.
مهران اصدقی درباره نحوه اعمال جنایت بر روی پاسدارهای کمیته
اینگونه توضیح میدهد “مسعود قربانی(عضو منافقین)
و من قرار شد بالای سر محسن میرجلیلی برویم و جواد محمدی
و مصطفی معدن پیشه سراغ طالب طاهری بروند…
من اُتو آوردم. مسعود اتو را به برق زد و اتو در حالی که چراغش
روشن شده بود و داغ میشد به کمر محسن نزدیک کرد طوری که
او احساس میکرد اتو داغ است که ناگهان اتو را به کمر محسن میرجلیلی
چسباند و محسن از شدت درد با حالت عجیبی دهانش را باز کرد
و سپس از هوش رفت.”
سوزاندن بدن شهید میرجلیلی با آب داغ صحنه دلخراش
دیگری از این جنایت بود. آنها شکنجههای وحشیانه را بر روی طالب طاهری
که 16 سال سن بیشتر نداشت، نیز ادامه دادند.
در اعترافات مهران اصدقی نوشته است “پوست سر طالب به
همراه موهایش کنده شده بود و مصطفی حالت رنگ پریده و ترسیدهای داشت.
جواد محمدی هم در حالی که چاقوی خونی در دستش بود بالای سر
طالب که بیهوش شده بود ایستاده بود…
وقتی طالب به هوش آمد حرف نمیتوانست بزند و فقط در حالی که
دهانش را به سختی باز میکرد نالههایی از او شنیده میشد…
جواد با عصبانیت چاقو را بالای گوش طالب گذاشت و آن را برید
و بلافاصله چاقو را روی بینی طالب گذاشت و بینی او را برید طوری که
خون زیادی از سر و صورت طالب جاری شد…“
…