رویای صادقه
…
شبها شاید شبیه روزهایم گشته که شبها هم
دل بیقراری می کند برای نوشتن از تو …
خواب همان ثانیه اول درک نبودنت مرد ..
حالا تمام ثانیه هایم با آرمان آمدنت می گذرد ..
خواب بهانه ای برای ندیدن جای خالی توست
اما اگر درک دلتنگی جای خالیت باشد خواب
می شود رویای صادقه ای زیبا …
آه آقا …آه آقا جان ..
منم بیقرار نوشتن از تو ..
منم سائل همیشه دستان مهربانت ..
کرم تو که پایانی ندارد ، دارد ؟!
پس نیازم را ببین و تنهایم مگذار ..