…
نمی دونم ولی صریحش که ؛
موافق طبع و خلق و خوی منه ،
اینه که یه مدتی اینجا ننویسم …
بوی نگاه بی تفاوتی و غیر منصفانه می بینم
پس کوچ می کنم !
همین !
…
نمی دونم ولی صریحش که ؛
موافق طبع و خلق و خوی منه ،
اینه که یه مدتی اینجا ننویسم …
بوی نگاه بی تفاوتی و غیر منصفانه می بینم
پس کوچ می کنم !
همین !
…
ساعات سختی دارم می گذرونم ..
دارم فکر می کنم چقدر نقش استاد در
علاقه قلبی و ارتباط گیری با یه درس مهمه !
فردا امتحان حقوق مدنی ۲دارم مثل ترم قبل
فضایی استاد ایجاد کرده که شبیه شکنجست ..
اینجور بگم که از اول ترم گفتیم استاد منبع معرفی کن
حتی شده چند منبع و چند کتاب برای مطالعه بگو
تا از این سرگردونی خلاص بشیم ..
گفت : نمیشه من روشم اینه هر چی تو کلاس گفتم
و شنیدید مواد امتحانی شماست !!
آخر ترم هشت تا کنفرانس بی ربط بچه ها با مطالب
ضد و نقیض واز هر در استاد شد منبع !!
حالا من یادداشتام جلومه با کنفرانس بی ربط بچه ها
با صوت ضبط شده بی کیفیت استاد …
اقلکن بچه های دیگه کانال تلگرام از وضع هم خبر دارن
جزوه رد و بدل می کنن اما من که ،
همیشه اصرار داشتم به عدم استفاده از اینستا
و واتس آپ و تلگرام و اون یکی هاموندم !
ناراحت نیستم چون دلیلی به حضور در این شبکه ها ندارم
خلاصه خدا به دادم برسه دیگه همه نظریات
مسئولیت مدنی رو قاطی کردم ..
خدا به استادا انصاف بده …
زبان روزه خدا قبول کنه این تحمل مشقات امتحانو …
…
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت
…??
دارم فکر می کنم چرا اینجا پابند شدم ؟!
من که از سال 85 وبلاگ داشتم
و می نوشتم .
دست به قلمم بد نیست یعنی اینطوری
بگم هیچ وقت خدا لنگ نوشتن نموندم
اگه این همه نثر و قطعه و شعر سپید و ..
رو چاپ نکردم یا اصلا به صرافتش نیفتادم
چون شهرمو خوب می شناسم البته این از
باب گفتن جزء باشه و اراده کل شهر که
مخلوق خداست و دوست داشتنی غرض
فضای فرهنگی شهره !
عجبا تو دوره تحصیل ساعات انشاء حال
همه گرفته بود الا من !
تند نویس بودم و خلاق !
اهل طبیعت و استماع نجوای گل سرخ !
تو کلاس که داشتیم دیکته می نوشتیم من
زود تموم می کردم و بعد با ذوق
کودکانه ای منتظر میشدم بقیه بهم برسن
معلممون دوباره تکرار می کرد دور دوم
که می خوند من حالم بد میشد بعد زل
می زدم به طبیعت شیطون پشت پنجره !
من عادت داشتم کنار پنجره بنشینم
البته این تو سفرم صدق می کرد
حتی تو هواپیما ? !
حالا شاید کسی فکر کنه من چقدر تندی
نوشتم و ذوقم کردم و زل زدم به پنجره و
طبیعتی که یواش از پشت شیشه
وسوسم می کرد برم بیرون ! ?
خب توضیحی ندارم چون اینقدر
سریع بود نوشتنم.?
نه فقط نوشتن که تو خوندن همین طور
بود . حالا بماند به جای اینکه تو حوزه
تشویق بشم سرکوفت شنیدم که چرا
قرآنو تحدیر می خونم یا
فقهو زود میفهمم ؟! ?
سر همین جایگاهی که اصل سرعت تو
زندگیم داشت و یه جا بند نمی شدم رفتم
یه دوره ورزش رشته کنگ فو خوب بود
اما وقت و هزینه هاش اجازه ادامه نداد …
تکواندو هم رفتم تا زرد ولی خب
دیگه شهر ماست دیگه !!!
آهان !
داشتم می گفتم چرا اینجا پابند شدم …
نمی دونم ! ?
اینارو نگفتم که بگم نمی دونم …
اما واقعا نمیدونم شاید ، تاکید می کنم
شاید اون جور که آقا هم گفت من خودمو
بیشتر حوزوی می دونم تا
هر عنوان دیگه ای ..
با اینکه من اولش دانشگاهی بودم
ولی خب !
با اینی هم که خیلی جفا بهم شده ولی طرف حسابم امام زمانه !
با بقیه چکار دارم ؟!
اگه بدی هم می کنن خدا میبینه
پس چه غمی ؟!! ?
…
#تولیدی_زندگی_نوشت
تسنیم نوشت
..
شبهایی روزسان به ما
نزدیک تر می شوند !
که در روشنای ثانیه هایش می شود
پرواز را لمس کرد !
این شبها باید برگردی و نگاهی
بیندازی ببینی چند چندی با خودت ؟
گلهای نکاشته و گلهای خورده !!
دارد دقایقی به ما نزدیک تر می شود
که مهر رحمت خدا را دارند
و برایمان آرامش می آورند .
اگر لوح امانتی خدا را
خط خطینکرده باشیم !
ثانیه هایی به رنگ بخشایش ..
اگر نفهمیم کجای این دقایقیم
از مدار دور می شویم …
دلمان را تورقی کنیم و ببینیم
چه ها نوشته ایم ؟!
چه ها دیده ایم چه ها ندیده ایم ؟!
شبهایی به رنگ روز ، به رنگ طلوع دارد
نزدیک می شود و پیغامی خوش دارد ..
قدر ما در راه است …
…
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت
…
#عکاسی_به_سبک_فی_البداهه
دقایقی با درخت آلبالویی که
آلبالوهایی قد گیلاس دارد ..
خودمونی با درخت نجیب خونمون
برای چیدن میوه هاش واسه افطار ..
..
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت