روضه گاه مجازی تسنیمی از جنت یار

…

مراقب مبادی ورودی و مرزهای گفتاری 

و شنوایی درونمان باشیم ، مبادا ؛

کالای نامجاز به شکل قاچاق از مبادی 

وارد مرزهای سرزمین جانمان گردد ..

مراقب باشیم به گمانهایمان ..

دستگاه قضایی وجودمان عدالت پیشه کند ..

بی شاهد و بینه و قسم منکر وارد حکم نگردد …

مراقب دستگاه مقننه جانمان باشیم تا مصوبه ای

که خدا مهر بطلانش زده حلال نکند 

و آنچه خدا حکم عملش داده مجلس سرزمین 

وجودمان حرامش نپندارد ..

مراقب حقد و حسد آموزش و پروش جانمان باشیم

تا چه تالیف می کند و چه می خواند و چه می نویسد ..

مراقب همه باشیم تا در روز داوری شرمسار

داور علی الاطلاق نشویم ..

…

ما همه مبتلای به امتحانیم ..

مراقب تهذیب نفسمان باشیم ..

تا وقتی گفتند :

برگه ها بالا !

جا نخوریم …

…

کل نفس ذائقه الموت ..

این آیه را می شنویم اما درک حقیقی این آیه 

را نه در این شنیدنها که در روز رفتن خواهیم فهمید ..

از فهم واژه تا رسیدن به کمال معنا راه بسیار است ..

تا در این قالب هستیم درک این معانی سخت است ..

شاید برای همین است که در احادیث از زائل گشتن 

غفلت بعد مرگ در مواجهه سر با لحد گفته شده 

است ، برای درک زیبای آن ثانیه ها باید

این ثانیه های در گذر را زیبا کرد …

…

…

از مجاز جماعت عبور کن 

پرده ها را کنار بزن .

چه میبینی ؟

سواری تنها که صدا میزند :

« هل من ناصر ینصرنی »

تا زمانی که خود را به فهم عاشورای تو نرسانم 

هل من ناصر تو را جواب کی توانم داد ؟!

عاشورای تو از تمام کائنات و عوالم عظیم تر است 

هدف خلقت است ؛ هدایت !

…

دوست داشتنت آرامش جان است ..

…

دلت که میگیرد رابطه ای عجیب با باران می یابی

چون لطافت یافته ای !

گوهری در تو رخشان گشته است که باید محکم بگیریش

و با باران هم نوا شوی ، مضطرانه بخوانی نام یار را یار را …

پاک هم شاید بشوی و غبارهایت بریزد …

دلت که بگیرد روشنی شکستن در تو جوانه می زند ..

قدرش را ندانی دیگر رخ نشان نمی دهد …

دلم گرفته به پهنای زمین و زمان …

…