از حسین جا ماندم
باز ظهر عاشورا رسید
از حسین جا ماندیم
…
کاش دمی در آرامش خاطر ابی سلامه بودم
وقتی از بین صفوف حرام زادگان گذشت و انتهای
شتابش حسین را دید …
کاش دمی آرامش حضور حبیب بن مظاهر و مسلم
را داشتم وقتی از قیل و قال کوفه واز دل مردگی
کوفیان شبانه دلتنگ حسین شدند و خود را به
امام رساندند …
از این لحظه زیباتر هست؟!
من از حسین جا ماندم و این یعنی به فهم
عاشورای حسین نرسیدم .
از حسین جا ماندن تفسیر ندارد زجر دارد
…
وای دلم وای دلم وای دلم
…
سلام بر حسین علیه السلام