کسی ذوالفقار را از امیرالمومنین گرفت تا آن را به کار برد و با آن بجنگد
پس از مدتی ذوالفقار را بازآورد و عیب های آن را برشمرد.
حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمود :
در جنگ برای به کار بردن ذوالفقار بازوی حیدر کرار لازم است.
تا نباشد نقد زور حیدری نسیه باشد کار تیغ گوهری
مصیبت نامه
امشب بگذارسایه سار محبت الهی ات بیشتر از شبهای
دیگرم باشد .
ذخیره خدا، جیره ام را از محبتت به قدر بیقراری ام
قرار ده .
دلم برایت تنگ است امشب و
هر شبی که یادت به نیستان دل می زند .
مبعث، ظهور نور خدا در مبعث محمدیه صلی الله علیه و آله وسلم
چیست نور؟
که بسم الله النور!
که الله نور السموات و الارض !
نبی مکرم اسلام در یک بیان نورانی فرمودندکه :
اگر به پایین ترین طبقات زمین هم درآیید هر آینه بر خدا فرود آمده اید!
مساله!
پایین ترین طبقات زمین که ظلمات محض است !چگونه بر خدا فرود آییم در حالی که خدا نور است ؟
مردی آمد خدمت رسول الله و گفت :
من دارای دختری شدم او را تربیت کردم همین که به حد بلوغ رسید لباس های نیکوو زیورهایی بر او پوشاندم
و او را به سر چاهی آورده و در چاه افکندم ، آخرین کلامی که از او شنیدم این بود :
ای بابا !…
راوی از حضرت صادق علیه السلام پرسید:
این عمل شنیع را در چه زمانی انجام می دادند ؟
فرمود: در دوران جاهلیت قبل از آنکه حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم
مبعوث شود. آن مردم دختران خود را زنده به گور می کردند یا می کشتندتا دشمنان آنان را اسیر
نکنند و مایه ننگشان نباشد .
در روایتی از امام حسن عسگری علیه السلام آمده :
وقتی که چهل سال از عمر مبارک پیامبر گذشت خدای مهربان ، دل آن حضرت را از همه
بهتر و خاشع تر و مطیع تر و بزرگتر یافت و لذا دیده آن بزرگوار را نور دیگری بخشید
و امر کرد تا دربهای آسمان را گشودند و ملایکه فوج فوج به زمین می آمدند پیامبر نظر می کرد
و ایشان را می دید . خدای توانا رحمت خود را از ساق عرش تا سر آن بزرگوار متصل کردجبراییل
فرود آمد اطراف آسمان و زمین را فرو گرفت بازوی مبارک حضرت را گرفت و گفت یا محمد!
بخوان !
پیامبر خدا فرمود :چه بخوانم ،خواندن نمی دانم .
جبراییل گفت :اقراباسم ربک الذی خلق
خلق الانسان من علق
بخوان بنام پروردگارت ، آن خدایی که مخلوقات را خلق کرده ، آن پروردگاری که انسان
را از خون بسته خلق فرمود..
خدای ما در سیاهترین و تاریکترین دوره تاریخ هم انسان را فراموش نمی کند
و محمد صلی الله علیه و آله و سلم را می فرستد تا نور را بر تاریکی غلبه دهد.
حوزه تنها یک نام نیست!
برای کسی که درک نورانیت آن نکرده،
قابل فهم شاید آن چنان نباشد. اما اگر لطف حق شامل حالت شود
اگر پلک بر هم نزنی مگر به اراده اربابت
سراسر لحظات و آناتت به رضایت او میگذرد.
قدر این لحظات را باید دانست و به شکرانه اش تلاش کرد
مبادا وزر و ثقلی بر دل نازنین ارباب بوده باشیم .
آجرک الله یا بقیه الله ، ارباب
غمینیم در غمت وبا شادیت شاد…
آقا ، چه در کنج زندان هارون باشی
چه در عرش و چه هر نقطه از ارض و سماوات
چه فرق می کند برای تو که پدر بندگان خدایی!
برای دل مهربان تو که شفیق تر از پدر برای
آدمهای خود فراموش شده ای فقط رضای دوست مهم است
نه تو که شما ، شما که سلسله نورانی تقرب
یافتگانید و پاک شدگان، شما، سلاله نورید
زاده نور ، نور علی نور.
امشب با کوله باری از درد ، زخم و جراحات
با دلی محزون و شکسته از کنج زندان به سوی دوست می روی
گرچه رفتن برای تو زیاد معنا ندارد تو منفصل از دوست
نبودی تا هم اکنون بدو بپیوندی ، دیوارهای محبس
غرق اشک و ماتم اند …
 |
