خداحافظی می کنی کم کم
از دیدن نازدانه هایت !
خداحافظی می کنی از خنده علی !
حالا علی سرتا پا گریه است ، مادر !
بغض تمام خانه را گرفته ،
همه منتظرند و بیتاب !
تو آرام نگاهشان می کنی .
دل علی بیقرار است و سخت طوفانی !
نگاههای حسن قلب را ریش می کند ،
و بیتابی حسین تلاطمی بر جان عالم انداخته است
زینبت واویلاست حالش و ام کلثومت …
این میان حال خودت جگر سنگ را آب می کند ..
نگران خانه نشینی علی هستی!
نگران در نیم سوخته ای که بچه ها خواهند دید …
می روی و رفتنت جان را ذوب می کند …
کاش معجزه ای شود زمان بایستد …
نیاید روزگار خانه نشینی علی ..
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت،روضه نوشت،بداهه نوشت.