بهار را می خوانیم ولی
بهار ناشناسانیم .
برای آمدن بهار باید فهمید
سوز زمستان را …
بهار خواهد آمد وقتی ؛
دلمان هوای بهار داشته باشد !
…
#تولیدی-دست-نوشت
تسنیم نوشت
بهار را می خوانیم ولی
بهار ناشناسانیم .
برای آمدن بهار باید فهمید
سوز زمستان را …
بهار خواهد آمد وقتی ؛
دلمان هوای بهار داشته باشد !
…
#تولیدی-دست-نوشت
تسنیم نوشت
این عیدها عید نیست تو که نباشی !
عید آمدن توست که ،
نوازش خواهی کرد زخمهای زمین را .
دلجوئی خواهی کرد قلب شکسته شکوفه را !
عید آمدن توشت که همه زیبا خواهیم شد .
همه انسان خواهیم شد .
و دیگر مورد زکات پیدا نخواهیم کرد .
عید وقتی است که ببینیمان و ببینیمت ..
چشمهای ما سهم بزرگی طلب دارند از ما !
کی باشد ببینیم و سیر ببینیم
گریه کنیم و سبک شویم !
بگوییم :
الا یا اهل العالم این هم آقای ما !
دیدید آمد …
ارباب !
عید وقتی است که تو از ما راضی باشی .
عید وقتی است که ؛
گل تبسم بر لبان یوسف زهرا نشانده باشیم ..
وای بر ما و باز وای بر ما ..
ما که جز اشک و غم برای دل مهربانت نداشته ایم .
تو که بیایی عید معنا خواهد شد
بیرق توحید بر دل زمین زده خواهد شد …
همه فصلها بهار خواهند بود !
همه دلها بهاری !
باران بهاری و قلبها خدایی !
ما را با دیگران چه کار !
ما سر سفره تو بزرگ شده ایم
خواسته لحظه تحویل سالمان ،
نگاه عنایت تو خواهد بود ، اینکه ؛
سال نه ، ثانیه آخری باشد که
تو را نبینیم وثانیه آخری باشد که بی تو سر کنیم !
و تو دعایمان کنی که ثانیه ای بی تو نباشیم .
آقا !
خوب تقسیم کردم نه !
عزیز عالم هر کجایی ؛
سلام خالصانه ما تقدیم حضور مقدست .
دستت بر سرمان و دعایت نگهدارمان .
ارباب !
قسم می خورم بی نامت نفس نکشم …
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت،بداهه نوشت.
انتظاری سبز در دل دشتستان !
و سیری زیبا از پروانگان عاشق !
آبی زلال شناور در آسمان که
به عشق خانه باغ سبز خدا مسافتی سخت می آید !
و من عقب آب جاریم تا برسم به بیداری!
و سبز شوم و بفهمم انتظار را …
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت،جمعه نوشت،بداهه نوشت.
رویای شیرینی برای دلم دارم !
رویای وصل به دریا !
از افق بگذرم …
به زیبایی توصیف ناپذیری برسم …
به روح لطیف درک !
به مهربانی گل سرخ ..
اینها ضمیر مستتر آمدن توست …
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت،جمعه نوشت،بداهه نوشت.
یاد می کنم عهدهایی که دلم بست با تو !
یاد می کنم عهدهایی که شکست با تو !
و تو پدرانه تر از هر پدر به
رویش نیاوردی تا نشکند !
نگاهت را می فهمم !
اما نوازشت را گم کرده ام !
نوارشت را گم کرده ام چرا که ،
خودم را گم کرده ام !
پی خودم نمی گردم…
پی محبت و نوازش تو می گردم !
چرا که محبت تو گسترده است و بی نشان نیست.
اما دل غفلت زده من بی نشان است !
و این محبت زیبای توست که ،
عیار می دهد دل را !
قطره جانم را به اقیانوس
مودتت می رسانم تا پیدا شوم .
پس بگذار بلند فریاد کنم محبتت را ارباب !
بگذار بگوید دل دوستت دارد که ،
پدرانه منتطر پیدا گشتنش هستی ،
که پدر توئی …
که فقط شمایید …
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت،جمعه نوشت،بداهه نوشت.