…
گاهی صدای شکستنها چنان بلند است
که اگر در هزار توی خوابهای افسانه ای
هم باشی به خود می آیی !!
با حیرت نگاه می کنی که چه بود شکست
بیچاره صاحبش ؟!
زمان که می گذرد به خودت می آیی
نگاه می کنی و خرده شیشه ها
را می بینی تازه می فهمی عمق درد را !
…
بیچاره دل !
..
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت
…
بالهایم بسته اند !
پرواز دارد از روی سرم می گذرد ..
منتظرم نخواهد ماند ،
اگر خودم را به هزار پایی عشق نرسانم!
ثانیه ها گذشت و من در اندیشه که
با بال بسته چه کنم ؟!
قاصدکی آمد از کنار پنجره
چشمم عبور کرد ،
تازه دیدم اصلا بالی برای پریدن ندارم
که بسته باشد !!
شاید یک رویای دور در اندیشه
دور من بود اما رویای شیرینی بود !
من در هزار پایی آسمان عشق !!
..
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت
…
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم
دلها بر محبت کسی که به آنها خوبی کند
سرشته شده و بر دشمنی و نفرت از
کسی که به آنها بدی روا دارد .
¤¤تحف العقول¤¤
دیدی آقا !
قطب نمای دل من روی
محبت تو تنظیم گشته !
نه یک ذره این طرف نه مثقالی آن طرف
عزیز دل !
گاه نبودن من و ما نور تو بود که
تحمید حق می گفت ..
تمام کسم ، مهربانم !
و نور تو قبل آفرینش هر مخلوقی
تسبیح حق می گفت ..
و این یعنی خوبی تو به ذره وجود من !
من با محبت تو بالیده ام !
و هر ثانیه ام و تمام نفسهایم
به یمن محبتت در رفت و آمد است
چنانچه روز و شب !
همه امیدم !
فطرتم دوستت داشته
و دارد و خواهد داشت !
به عشق تو مرگ را خواهانم !
و به عشق تو زندگی را !
دوستت دارم !!!
…
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت
…
نمی دانم امروز تصویری شگفت دیدم
تصویری از قلبم که درجه شکستگی اش
آنچنان بود که شبیه تر بود به
پازل هزار تکه ..
و بعد تصویر قلبم به آئینه افتاد
آنچه در آینه دیدم با آنچه روبرویش بود
یکی نبود !
آنچه مقابل آئینه بود قلبی با هزاران
شکاف و شکستگی!
آنچه آئینه اصرار به نشان دادنش داشت
قلبی شفاف بود که از شدت انعطاف
نور از درونش متبلور بود …
کدام را باور کنم ؟!
ظاهر قلبم را ؟!
یا حقیقت متجلی در آئینه فطرت را ؟!
…
#تولیدی-دست-نوشت
تسنیم نوشت
…
دیروز تحقیق کلاسی داشتم
اما وضعیت جسمی روبراهی نداشتم
دندون دردی داشتم که چاشنیش
سردرد ناقابلی بود که یه ثانیه هم
اجازه استراحت بهم نداد .
از اونجایی که تعهد برام خیلی مهمه
و حقیقتا دغدغه همیشگیم بوده
و به خودم و بقیه کرارا در مقام
عامل توصیه کردم ،
لذا برداشتم پیام دادم به رفیقم که
سر کلاس به استاد بگو چی شده !
امروز که رفتم از کم و کیف کلاس
پرسیدم و اینکه استاد در غیابم چی گفته؟
یکی از بچه ها گفت :
استاد وقتی فهمید نیومدی گفت :
ایشون خیلی منظمه چرا نیومده ؟!
رفیقی که قرار بود بگه بدلیل شرایط
جسمی نیومده گفته کار داشته !
و اهل فن می دونن این جمله با
اصل قضیه ای که قرار بود عنوان
کنه در معنا تفاوت فاحشی داره !!
خلاصه استادم برگشته گفته :
المسلمون عند شروطهم !!
من که خیلی ناراحت شده بودم
کل دانشگاه گشتم و استادو پیدا کردم
به استادمون گفتم :
بنده مریض بودم و شنیدم چنین
مطلبی فرمودین !
گفت :
من این طوری البته نگفتم و
توضیحاتی داد و از بچه ها پرسید :
کدومتون مطلبو به این شکل مطرح کردین
گفتم استاد موضوع تحقیقم
” قاعده لا ضرر و مواردش
در قانون مدنیه ”
و من تحقیقم آماده بود و تا ساعت
یک و نیم تلاشمو کردم بیام نشد
اما علم باید سودمند باشه و الا
اتلاف عمره ، و حاصل مطالعه من
رو این قاعده نیومدنمه ..
چرا که اگه می اومدم موجب ضرر
به خودم می شدم و اسلام
نفی ضرر کرده …
استادمون خیلی خوشش اومد
برگشت گفت :
بچه ها داره استدلال میاره
و قابل قبوله!
…
واقعا اینطوریه …
علمی که نافع نباشه چه سود !
البته نه اینکه با علم در توجیهو باز کنیم
اما در این مورد واقعا با شرایطی که
ایجاد شد و همزمانی تحقیق که مرتبط بود
دری از جهل بسته شد …
…
#تولیدی-دست-نوشت
تسنیم نوشت
 |
