…
من ساکن سرزمین روشنایی !
من زاده خوبی و لطف !
پدرم از ملکوت و مادرم از بهشت !
به جو و گندم جانم را نمی فروشم ..
من بنده ای از بندگان کثیر خدای واحد !
شور در سر و شیدایی در جان !
دارم می آیم !
..
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت
…
من ساکن سرزمین روشنایی !
من زاده خوبی و لطف !
پدرم از ملکوت و مادرم از بهشت !
به جو و گندم جانم را نمی فروشم ..
من بنده ای از بندگان کثیر خدای واحد !
شور در سر و شیدایی در جان !
دارم می آیم !
..
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت
…
شب بود و قاعده شب این حوالی ،
بیداری !
بیداری از جنس تسبیح !
شب بود و بیقراری !
شب و بیداری از جنس محبت !
بیداری دلی بر ساحل کویر ایستاده !
ناگهان در ناگهان دستی آمد،
و کشیده شد بر سر دل !
دل قرار گرفت !
دستی از جنس عالی نور !
از جاده ملکوت …
از سمت خدا ..
دستی بالای تمام دستها !
دستی که دست پدر بود ..
این ناگهان در ناگهان برای دل
زیاد اتفاق می افتد ..
این حوالی پر است از پرواز
نورهای تسبیح گوی !
…
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت
…
نور روشن و زیبایی در جبین ابوطالب !
آزموده به صبر !
گنجانده شده در قلبش آفتاب !
ایمانش خالص ..
صاحب جزمی متعالی !
تا آخرین نفس جنگنده با کفر !
که خدا را با هیچ کس
و چیزی معامله نکرد !
نوری اعظم در جبین به نشانه
تایید خدا بر ایمانش !
ابوطالب پدر اسلام !
پدر درد کشیده ،
و تهمت باران شده اسلام !
ابوطالب سلسله جبال استقامت !
چقدر مشتاق سلام و تحیتم به
ساحت پدر حضرت نور !
سلامی عمیق و قلبی
سلامی خالص از بنده کثیرالخطا
به محضر بنده آزموده و مخلص خدا !
سلامی با اشتیاق به آنکه شناخت خدا را
شناخت پیامبر خدا را و کفالت کرد …
و محبتی عمیق و بی شائبه داشت به
جان جانان …
پدر مخلص وصی بر حق پیامبر خاتم !
پس اگر رخصت سلام دهی از
راه دور و نزدیک سلامت می دهم …
دعایم کن !
…
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت
…
نمی فهمم دنیایی که نفهمید تو را !
روضه ات سرشار از تنگنای مرگ
می کند جان بیمارم را !
چشم خلق شده برای دیدن تو ..
و الا چه سود از چشمی که
نمک محبت تو بچشد و
در غمت ساکت باشد ..
حضرت باب المنظور !
حضرت باب الحوائج که گشاینده
گرههای کور حیاتی ..
حضرت نور !
مهربان امام من !
امشب از من صبر و دل آرامی نخواه
دلم آشفته است !
امشبی را به دل ما هم سری بزن
نظری کن …
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت
…
من می دانم معنای زندان را
زندانی به بزرگی ندیدن امامم …
اما اگر بخواهم پرده بردارم برابر
دلم از مظلومیت لایدرکت آقا ..
دلم تاب نمی آورد ..
دق می کند دلم !
چگونه فکر کنم به ثانیه های
روشن یک امام در انزوای زندان
زندانی به بزرگی نفهمیدنها!
نه پدرانت را فهمیدند نه تو را
و نه دردانه ات را …
این قوم ندانند بزرگی ثانیه های شما را
این دنیا مجال فهم نور شما را ندارد !
…
سخت است بر دل که لختی بیندیشد
در انزوای نور خدا در کنج زندان فرعون
سلام یک علم آموز مدرسه معرفت شما
به محضرقدسیت …
آتش می گیرد دل از حجم
دلشکستگی های تو ..
…
تسنیم:
امشب دعایم کن باب الحوائج زیبا
امام مهربانم برای دل این محبت دعا کن ..
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت