روضه گاه مجازی تسنیمی از جنت یار

سلام نام توست پس سلام بر نامهای زیبایت

بوی گل محمدی می آید مسافری به سوی ابدیت متعالی می رود

شیخ نمر نمرده است بل ،  با کوله باری از سلامهای 

ما به محضر نور می رود ….

شیخ نمرده است

…

غرش های الهی اش سلطنت آل سعود بی ریشه

را لرزانده است و حالا این ترس ، خواب آشفته

امویان زمان را ، آشفته تر ساخته است …

بوی گل محمدی می آید شیخ مسافر خانه دوست است

آل ستیزه گر با اسلام بدانید !

خوابتان کابوسی خواهد بود …

بیش از این در مرداب اعمال و اندیشه

مردابی اتان دست و پا نزنید 

روز مرگتان نزدیک است …

بدانید از خون نمر نمرهایی ققنوس وار خواهند رسید

و نفسهایتان را خواهند گرفت ..

بوی گل محمدی می آید …

اللهم عجل لولیک الفرج

معجزه ؟؟

خیلی هامان درون معجزه ایم و هاله نور معجزات

امداد خداوندی احاطه مان کرده و خبر نداریم !

معجزه را بسته به اینکه چه تعریفی بکنی فرق می کند …

معجزه تنفسی است که خداوند هر روز بی منت نصیبمان می کند 

یا تولد یک روز دیگر از زندگیمان ..

یادیدن فصلی دیگر از زندگی .

و یا و یا و …

و یا نه مانند پایان نامه من که به عنایت 

امیرالمومنین علیه السلام که همه 

گفتند : معجزه بود ….

برای معجزه دلی می خواهد که یقین الطاف خداوند کند

برای معجزه چشمی برای دیدن می خواهد

و قلبی که مدام یاد کند و به نسیان نیفتد

برای معجزه بصیرتی می خواهد ..

هان . مثل همین لحظه که صدای روحانی اذان شهرمان می آید ..

معجزه دیدن همین هاست ..

باور کنیم .

یا 

جز شیعه چه کسی می تواند مفهوم تلخ از دست

دادن امام را بفهمد ؟

امشب و فردا روز از دستان پر محبت حسن می نوشیم جرعه های بیداری را.

شیعه که تاریخ سازهماره صحنه های بیداری است

امشب باز غمی سخت بر دلش می نشیند

امشب شمع آگاه مزار حسن می شویم که در قلوبمان بنا کرده ایم

بر روشنای نام حسن مجتمع می شویم و حسینی سینه می زنیم

و بگذار شیاطین بتازند که گاه تاختنشان رو به اتمام است .

که ما منتظران وعده حقیم ….

ما را از مرگ نترسانید شیعه جان داده خون داده اما دین نباخته است.

بتازید که گاه خونخواهی بر شما خواهیم تاخت ..

شیعه با درد و رنج بالیده است و منتظر است تا تحقق وعده های الهی را ببیند

که وعده داده خداوند شرارتهای شما را روزی پایان دهد .

مزار امام ما در قلبهای آگاه ماست ..

سلام بر غربت بی مثال حسن این دومین قدر ناشناخته انوار برگزیده الهی .

“بغض نوشت : شمع روشن کرده ام دلم چراغانی نور امام است …

سری هم به روضه گاه ما بزن آقا …”

بسم الله الرحمن الرحیم

« والارض وضعها للانام »

و زمین را جایگاه زندگی شما قرار داد …

زمین با تمام سبزی ، خرمی ، نعمات بی شمار و …

اما دل زندگی کردن نداریم که اگر داشتیم به 

موطنی که برای زیستمان انتخاب شده است 

احترام می گذاشتیم …

داعش ، که صورت انسانی خود را فروخته است 

وهابیت که روحش راتسلیم شیطان نموده است .

شیطان بزرگ که زمین را نا امن می کند ..

صهیونیسم که حیثیت انسانی جهان را خدشه دار ساخته است..

بر افروزندگان شعله اختلاف ادیان و مذاهب که

مزدور شیاطین انس و جن است …

همه و همه حتی کسانی که به درخت و گیاه 

که سجده کنندگان حق تعالی هستند احترام نمی نهند

« والنجم والشجر یسجدان»

حالا همه اینها درمقابل یک سوال تامل برانگیز :

«فبای آلا ربکما تکذبان …»

بغض نوشت : ارباب . آقا … باز شهادتی دیگر از خوبان

شهادت جدتان امام حسن علیه السلام را تسلیت می گویم .»

* دل نوشت :  دلم برای مهربانی بی انتهایت تنگ شده …*

باران نگاهت هوایی کرده است دل بیقرارم را

اینجا برهوتی بود که نفس من ساخته بود .

واما لطف تو گلستانی کرده است دیدنی .

بیتاب بخشایش توام .

بیتاب لطافت مهر توام