ابو بصیر گوید :
به امام صادق علیه السلام عرض کردم :
آیا محمد صلی الله علیه و آله و سلم ملکوت آسمانها
و زمین را مانند حضرت ابراهیم علیه السلام دیده است ؟
فرمود : آری ، من هم دیده ام.
…
دیده شده در : بصائرالدرجات ، ح۴۲۴ ، ص۴۰۹ .
ابو بصیر گوید :
به امام صادق علیه السلام عرض کردم :
آیا محمد صلی الله علیه و آله و سلم ملکوت آسمانها
و زمین را مانند حضرت ابراهیم علیه السلام دیده است ؟
فرمود : آری ، من هم دیده ام.
…
دیده شده در : بصائرالدرجات ، ح۴۲۴ ، ص۴۰۹ .
سلمان فارسی گوید :
امیرالمومنین علیه السلام در تفسیر آیه :
« بگو خدا و کسی که علم کتاب نزد اوست برای
گواهی میان من و شما کافی است » فرمود : منم آن کسی
که نزد او علم تمام کتاب ( قرآن ) است به تحقیق خداوند آن را تصدیق
فرموده و در سفارش خویش وسیله را عطا فرموده است و امت پیامبر را از وسیله
تقرب به سوی پیامبر و خدای متعال وانگذاشته و فرموده : « ای کسانی که ایمان آورده اید
از مخالفت ( فرمان خدا ) بپرهیزید ! و وسیله ای برای تقرب به او بجوئید. »
دیده شده در :
بصائرالدرجات ، ح ۸۰۶ ، ص۷۶۵ ، جز ۵ .
ماهیت این قطعات با نثرهای ادبی و قطعاتی
که جدا در دفتری نگاشته شدهمتفاوت است ..
…
نگاشته های الواح حاصل شکستنها
و نگاشته های حاشیه کتابها حاصل
دلتنگی پرنده ای در قفس دیوار هاست.
…
نزدیک ترش سطح ۲ که بودیم کتابهایبچه ها
از دست نوشته جات من در امان نبودند.حاشیه
کتابها،اوراق سفید کتابهاهر جا میشد یانقاشی
می کشیدم یا قطعه می نوشتم .
چون تند نویس بودم مطلب را فوری یادداشت
می کردم و بعد در حالیکه همه درحال نوشتن
به شکل دردآور هجیبودند من درحال کشیدن
نقاشی و نوشتن نثر و قطعه .
چند باری معلم مان سرکلاس گمان کرد
من یا ننوشته ام یا توجه به کلاس ندارم به
همین جهت مطلب درحال تدریس را پرسید
و من به حالت آماده باش همیشگی بدون
دستپاچگی جواب دادم حیرت چهره
معلممان یادم نمی رود .
بعدها همه عادت کردند حالت من در تمام
کلاسهای در بسته همین بود یعنی هرجا
سالنی ، همایشی ، جلسه و .. بود ؛
من اگر در دسترسم قلم و کاغذی نبود
حتما کنار پنجره بودم در حال تماشای وزش
برگهای درخت در باد و صدای
زوزهکم جان بچه طوفانی که سر بازی داشت ..
یا نه درخشش شعاع آفتاب و بازی نور در
مردمک چشم هایم و مرور پرواز طیره ای
در آسمان و یا نه حتی چکه کردن آب
آن ور حوضخانه حیاط و …
معلم که پا از کلاس بیرون می گذاشت
همه مشغول خواندن درس ساعت بعد بودن
آن هم با صدای بلند که هر کدام تو گویی
پتکی بود در جریان فکر سیال آدمی ..
و همه اینها کافی بود برای دلتنگی و تنهایی
دل منی که چشم در آسمان داشتم و حیرت
گشت و گذار در آفاق و انفس ..
اینها را نگفتم که بگویم بقیه چه و چه ؟
نه مقتضای طبع ایشان آن حال را می طلبید
ومقتضای دل هنرمند من سیر و سیاحت در
گونه گونی طبع طبیعت …
و حیرت را تر اینکه همه می دانستند من نخوانده ام و در فاصله۳دقیقه ای که استاد در حال عزیمت به سمت کلاس بود کتاب باز می کردم و تند ورق می زدم و حیرت بیشتر وقتی معلم می آمد و مطلبی می پرسید و من به وضوح جواب میدادم .
بدیش این بود که گاهی برخی از دوستان گمان
بد برده و گمان می کردند کذب گفته ام چیزی
نخوانده ام اما واقعش همان بود که می دیدند
اما در هر صورت حق می دادم باور نکنند ..
خاطرات در گذر ما که ثانیه هایی دیگر به
گذشته سپرده می شوند و ما دخل و تصرفی
در آنها نمی توانیم بدهیم ارزش بیشتر از این
دارند وقت صرف کنیم و در حال گذر اصلاحشان
کنیم و وداع زیبایی با خاطرات
در گذر داشته باشیم.
اگر بروند رفته اند و ما می مانیم و وجدانی که کار بلد و کارشناسانه به حسابمان خواهد رسید.
حقیقت تمام خاطرات رفته انسانها گواه
یک مطلب است :
***** دلی را نشکنیم *****
نوشته شده توسط:
تسنیم نوشت ، دل نوشت ، خاطره نوشت.
* الغیب جهد ادعا جز ؛
غیبت کردن ، تلاش ناتوان است. *
… ح ۴۶۱.
* الدنیا خلقت لغیرها و لم تخلق نفسها :
دنیا برای رسیدن به آخرت آفریده شد ، نه برای
رسیدن به خود .*
…ح ۴۶۳.
* شر الاخوان من تکلف له :
بدترین دوست آن که برای او
به رنج و زحمت افتی . *
… ح ۴۷۹.
دیده شده در :
نهج البلاغه
احمد بن اسحاق از حسن بن عباس
بن جریش از امام صادق علیه السلام
نقل می کند که امام فرمود :
به خدا سوگند ! همانا ارواح ما و ارواح
پیامبران هر شب جمعه به عرش برآیند
و جز این نباشد که با توده ای از علم
بر می گردم.
…
دیده شده در :
بصائرالدرجات، جزء۳،ح ۵۰۷، ص۴۹۱.