دلتنگی ها شدت گرفته است!
آنقدر آدم نشدیم که شمع جمع شویم
ووصل محقق شود.
چشممان به جاده مانده است،
و از انتظار می گوییم و حتی نکرده ایم،
جاده را آماده کنیم .
انتظار ما را چه سود !
وقتی برای آمدنت کاری نکرده ایم؟!
اما علاج عطش آبی زلال است
دل ما عطش فضای قدسی عطر نفسهای تو را دارد
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت، گل نوشت،
جمعه نوشت،بداهه نوشت.
از رفتن نگو که ما را تاب تنفس در
هوای بدون نگاهت نیست،
از پرواز سخن مگو ما زمینگیر مرداب نفسیم .
و دستمان که هیچ ، نگاهمان هم یارای خیره
گشتن به مسیر پروازت را ندارد .
شوق نوازش دستهای تو را داریم و
مشتاق عطر چادرت مادر !
گمگشده وجب به وجب زمین
پی مزار بی نشان توایم !
جنت ذکر تو آراممان می کند.
دلمان چیزی غیر محبتت نمی خواهد .
بیتاب مهربانی باشکوه توایم ..
تمنای رسیدن روحمان به دامنه مودت تو
را داریم ما جز تو کسی را نداریم !
غیر تو و اولادت و غیر ولی الله مطلق
که جانت را فدایش کردی .
نگاهمان کن بی بی جان !
دلتنگ دهه فاطمیه ایم نیامده .
عبد محبت محضر شما هستیم
نام ما هم شده به سهو ببری
منتهی آرزوی ما دلسوختگان است .
دعایمان کن.
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت ، فاطمیه نوشت ،
بغض نوشت ، بداهه نوشت .
سوال؟!
سفارش آخرین پیامبر الهی به چه بود؟!
آیا به آخرین سفارش آخرین پیامبر عمل شد؟!
خانه ای که آخرین پیامبر روزی سه مرتبه بر آن
وارد و تحیت و سلام خدا را بر
اهل خانه می گفتند کدام خانه بود ؟!
سر آن خانه و اهلش چه آمد ؟!
مزار یگانه دختر آخرین پیامبر کجاست ؟!
یگانه دختر پیامبر که بود و چه شد ؟!
این روزها بر قلب وصی بلافصل
آخرین پیامبر چه گذشت ؟!
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت ، سوال نوشت ، بغض نوشت .
روزهای دلتنگی ولی خدا نزدیک است !
و شبهای بیقراری اش ، اشکهای ندیده و
بغض های فرو خورده اش …
ولی شیعه که باشی صدای شکستن قلب
امامت را می شنوی گرچه از پشت هزار و اندی
سال ، صدای شکستن پهلوی مادر را و تصویر گلی که
با هجمه ای در کوچه ای غریب پرپر شد .
شیعه که باشی دلت آنجاست که امامت باشد ،
شیعه که باشی می شناسی بوی غربت را ، بوی یاس را ،
بوی تنهایی امامت را ، عطر نفسهای محزون امامت را. .
شیعه هزار و چند غروب دیده و طلوعی پیش رو دارد
طلوعی سبز در آدینه ای سبز در ثانیه های سبز که
باورهای حقش گل خواهد داد و عطر گلبوته هایش
پراکنده خواهد کرد عدل را در کوچه کوچه باغهای زمین …
شیعه که باشی منتظر خواهی بود انتظاری سبز از جنس نور …
و این روزها را پشت سر خواهی گذاشت ..
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت ، بداهه نوشت ،
بغض نوشت ، دل نوشت .
ندادنهایت نشانی گشته اند ،
از اشتیاق دادنت .
پلکهایم سنگین زمین گشته اند و
یارای بیداریم نیست .
خستگی را مزمزه می کنم تلخ است !
پی تنفسی پاکم در فضای طاهر ذکرت
شوق سوختن دارم تا پر و بالی برایم نماند
نه پر بل استخوانی نماند ، حتی خاکستری از جانم ،
منقلبم این ثانیه ها از سیر لطیف نسیم و
دلتنگم از اسارت سخت خودم.
#تولیدی_دست_نوشت
تسنیم نوشت ، بداهه نوشت ، گل نوشت .
 |
