… ما کوچکتر از آنیم که درک حکمتهای بزرگ تو کنیم ! اما دلمان صبر می خواهد .. صبری به بزرگی حکمتهای بزرگ و پیدا و پنهانت .. خدایا می شود امشب چیزی بخواهم که از من بزرگتر باشد .. شنیدم که گفتی : همیشه داده هایت بزرگتر از من و تصور کوچک من است ..… بیشتر »
آرشیو برای: "فروردین 1396"
… چند سال پیش جشنواره ملی قرآن پژوهی و طب قرار بود برگزار بشه . بعد کلاس با بچه ها تو سالن داشتیم قدم می زدیم که اطلاعیشو دیدم که به پانل زده شده بود .. تصمیم گرفتم مقاله ای بنویسم از کودکی به طبابت علاقه ویژه ای داشتم بزرگتر که شدم به… بیشتر »
… دیشب تمام نیزار را گشتم نشانی دل را از نی ها پرسیدم از آب پرسیدم . از ماه بالای سرم ! از تمام آسمان .. و آسمان از تمام ستاره هایش ! از تمام چشمها و قلبهای گل های آرمیده در نیزار .. کسی نشانی از دل نداشت ! .. #تولیدی_دست_نوشت تسنیم نوشت بیشتر »
… صدای یا کریم ها همیشه حسم را برده است به آسمانی از گلدسته های بلند به آسمانی از ستاره ذکر ! همیشه صدایشان یادم آورده بخوانم و بخواهم از تو ! یا کریم ها همیشه تو را می خوانند .. زیبا و بی نظیر .. غرق آرامشی طولانی .. یاکریم ها می شناسند عطر نامت… بیشتر »
… یادم می کنی که یادت می کنم این قاعده است ! و چه خوب قاعده ای !! جانم با یادکردهایت زنده می شود .. ثانیه هایم با تو شکوهمند و بی بدیل ! و حیاتم با نامت طیب .. اینجا رو به مدار محبت تو .. دل من !! ساعت به وقت بامداد .. دوازده تمام ! کی می آیی… بیشتر »
… حکمت شبهای روشنم چیست ؟! شبهایی که خورشید رفته می آید و در بزممان تسکین بخش دل دردمندمان می گردد ! حکمت دردهای نگفته مان .. حکمت رنگ زرد دلمان !! شاید این حوالی قطعه ای از بهشت است گو اینکه بهشت جایی است که تو در کوتاهترین فاصله با نیایش… بیشتر »
… درست است که پاداش دوستی تو نهرهای جاری در دل رضوان است اما من محبتت را به هیچ نمی فروشم! اصلا روی دل من مهر خورده : محب علی ♡ فروشی نیست !! کار خداست که عیار محبتت را چنان رفیع گردانده که فکر کسی بدانجا پرواز نتواند کرد .. بقول جناب مولوی ؛… بیشتر »
… گاهی صدای شکستنها چنان بلند است که اگر در هزار توی خوابهای افسانه ای هم باشی به خود می آیی !! با حیرت نگاه می کنی که چه بود شکست بیچاره صاحبش ؟! زمان که می گذرد به خودت می آیی نگاه می کنی و خرده شیشه ها را می بینی تازه می فهمی عمق درد را !… بیشتر »
… بالهایم بسته اند ! پرواز دارد از روی سرم می گذرد .. منتظرم نخواهد ماند ، اگر خودم را به هزار پایی عشق نرسانم! ثانیه ها گذشت و من در اندیشه که با بال بسته چه کنم ؟! قاصدکی آمد از کنار پنجره چشمم عبور کرد ، تازه دیدم اصلا بالی برای پریدن ندارم… بیشتر »
… پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم دلها بر محبت کسی که به آنها خوبی کند سرشته شده و بر دشمنی و نفرت از کسی که به آنها بدی روا دارد . ¤¤تحف العقول¤¤ دیدی آقا ! قطب نمای دل من روی محبت تو تنظیم گشته ! نه یک ذره این طرف نه مثقالی آن طرف عزیز دل !… بیشتر »
… امام صادق علیه السلام : هر زمان که بدنت به لرزه درآمد و چشمانت گریان شد ، و دلت تپیدن گرفت ؛ آن لحظه را برای دعا کردن غنیمت شمار که به توجه شده است . ¤¤بحارالانوار¤¤ هر چیزی نشانه علائمی دارد در هر مسیری نشانه هایی برای رسیدن به مقصد وجود… بیشتر »
… امام صادق علیه السلام : هیچ گاه چهار نفر فراهم نیامدند و برای مطلبی به درگاه خدا دعا نکردند مگر اینکه با اجابت آن دعا از هم پراکنده شدند . ♡کافی … پس اینکه برای دعای آمدنت جمع می شوند یعنی ، جمع نمی شود قلبهایشان … اگر قلبها برای… بیشتر »
… شب صدایم رساتر از هر وقت دیگری به گوش دشت می رسد ! دیگر نه از غوغای چلچله ها خبری است نه از تکاپوی بلبلان در پی گل ها .. نه صدای پرواز پروانه ، نه تکانه های زلف گندم در نسیم !! .. صدایم را دشت می شنود .. صدایم را خدای دشت می شنود .. صدایم را… بیشتر »
… هر شب تمام خودم را از اول تا جایی که آمده ام می خوانم ! هیچ فصلش تکراری نیست .. پر از زمستانهای ندیدن تو ! پر از بوران تلخی نشنیدن صدایت ! و کولاک سالهای نیامدنت .. … مرور تلخ هر روزه فقط ، با تصویر آمدن سبزت ، شیرین خواهد شد ! ..… بیشتر »
… نمی دانم امروز تصویری شگفت دیدم تصویری از قلبم که درجه شکستگی اش آنچنان بود که شبیه تر بود به پازل هزار تکه .. و بعد تصویر قلبم به آئینه افتاد آنچه در آینه دیدم با آنچه روبرویش بود یکی نبود ! آنچه مقابل آئینه بود قلبی با هزاران شکاف و شکستگی!… بیشتر »
… دیروز تحقیق کلاسی داشتم اما وضعیت جسمی روبراهی نداشتم دندون دردی داشتم که چاشنیش سردرد ناقابلی بود که یه ثانیه هم اجازه استراحت بهم نداد . از اونجایی که تعهد برام خیلی مهمه و حقیقتا دغدغه همیشگیم بوده و به خودم و بقیه کرارا در مقام عامل… بیشتر »
… چون سیل از قبل آمده بود و رفته بود این حوالی در نزدیکی بیشه زار دل ، چیزی نفهمیدم ! سیلی شبیه زلزله ! آمد و رفت … دل آباد شد … … #تولیدی-دست-نوشت تسنیم نوشت بیشتر »
… وقتی با خودت می جنگی تجربه می گوید : خودت با خودت جنگ خواهی کرد یعنی ، قوایی که باید تجهیز شود و مقابل اغیار بایستد مقابل خودت صف خواهد کشید! عزیزی گفت : خودت را دوست داشته باش هنوز زیاد نفهمیده ام ! اماپی فهمش هستم .. … خودت را… بیشتر »
… دارم به درکی از تفاهم باخودم نزدیک می شوم کمی دور کمی نزدیک! فهمیده ام فهمیدن خوذت کار اصلی توست … فهمیده ام تکلیفت فهمیدن نقطه کور خودت میان آشفته بازار نشناختنهاست … خودت را بشناس که کلام شناساترین جان عالم است! شناختن… بیشتر »
… شاید زمانی افسوس خوراک دلم شود برای تمام کم گذاشتنهایم در طریق محبتت من انکار نمی کنم کوتاهی های ثانیه به ثانیه ام را اما خودت گواه محبت عمیق فطرت و جانم هستی به ساحتت علی جان … شنیدن از تو به هر زبان و گویش و هر بیانی جانم را… بیشتر »
جمعه نوشت ۱۹ : … چوب خطم پر شده آقا .. نمی دانم دفتر حساب و کتاب که باز می شود و خطاهایم را به چشم نازنینت می بینی چه می گویی ؟! دعا که می دانم می کنی ! اما خوب است نیستم و نمی بینم نگاهت را که شاید در نگاهت گله ای باشد از ما فرزندان .. بگذار… بیشتر »
… دیشب سایه ام را به خواب دیدم شکوه می کرد از عتابهای هر روزه ام کار ما را باش .. داشتم مجابش می کردم که باران رایش را زد .. از دیروز که یکسره باریده و گله از نارفیقی من کرده ! حالا باید هر دو را قانع کنم .. هر دو دارند بلند شکوه می کنند و دست… بیشتر »
… راست می گویی ! گله ات به جا ، شکایتت قبول ! از صبح باریده ای و من نفهمیده ام کی آمده ای ! ببخشید رفیق ! حالا که خواب به چشمهایم نمی آید ، و روزم شروع گشته دیدمت .. عزیز دل ! گله کن باشد قبول ! اما قدری نفس بگیر تند که حرف می زنی نمی فهمم چه… بیشتر »
… اگر صدای قلبت را نشنوی یعنی ؛ شنیدم که همه گفتند : یعنی مرده ای ! اما من می گویم یعنی ، قلبت جایی است که دوست دارد تو باید بروی پی اش ! تو هم پی دلت برو ! … جایی که دل رفته جای خوبی است ! باران انیس شبانه اش ، و دشت بالینش .. ..… بیشتر »
… غم غریبی دارد امشب ! نمی دانم بعد کسی که ، نفسهایش بسته به نفسهایش بود بعد کسی که دلش بند دل او بود چگونه دوام آورد ؟! نمی دانم بر دلش چه گذشت که گفتند سلام بر قلب صبورش ! اینکه دیگر صبر نبود ، تو بعد حسین مگر زنده بودی ! که زندگی تو حسین بود… بیشتر »
… چه خلقت عجیبی دارد قلب ! برایش تصمیم نمی گیری .. برایت تصمیم می گیرد ! پس دقیق شو که چه کسی وارد خانه قلبت می شود .. چرا که فردا برایت تصمیم خواهد گرفت ! اگر عقل هدایت یافته وارد قلبت شود عاقلانه ترین تصمیم ها می شود روزیت! اگر حضرت عشق را… بیشتر »
… سخنانت قاطعند و زیبا .. شبیه ..! خواستم کلامت را شبیه زلالی آب و آیینه کنم .. اما زیباتر است بیانت از هر زیبایی ! .. ” خدا با ماست و نیازمند دیگری نیستیم و حق با ماست و باکی نداریم که کسی از ما روی بگرداند .. “ شما منبع فیض و… بیشتر »
… اینکه اولین روز معتکف گشتنمان روز میلاد توست یعنی ، با دیگرانم کار نیست ! خودم را می گویم که ، حاضر همیشه محضر محبت توست از ثانیه ای که به خاک قدم گذاشته ام تعظیم کرده ام به پایت .. و حاضر خورده مقابل اسمم به خطت من دلم معتکف دوست داشتن… بیشتر »
… روزی که روز میلاد توست شبیه هیچ روزی نیست .. روزی که دلم پناه گرفت در شعاع عنایتت روزی شبیه امروز نیست چرا که ، دل بیقرارم صاحب یافت و فطرتم متولد گشت ! روزی که دلم پناه یافت .. روزی شبیه هیچ روز دیگر ! از همین امروز که آمدی، شیعیانت نفسهاشان… بیشتر »
.. پدرجان عالم و من ! یادت که نمی رود می دانم اما چون من یادم می رود بگذار یکبار دیگر هم بگویم اگر می شود امشبی را از هر شب دیگر بیشتر عنایت کن .. خودت که می دانی قول داده ام ! مرد است و قولش که نگفته اند ! شیعه است و قولش گفته اند ! تو که نمی خواهی… بیشتر »
… نور خورشید از نور امیرالمومنین است البته اینکه چیزی نیست او حاکم قلبهای ماست و نورانیت روحی بقلبمان می دهد .. ابن مسعود روایت کرده گوید : شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود به حقیقت برای خورشید دو رو است (چون کروی می باشد ) یکرو برای… بیشتر »
… شب میلادت رسید .. دلم منتظر است … مستغرقم کن در حبت امشب طوری دلم را غافلگیر کن تا خود قیامت مست و سرخوش برود و برود تا به قلب دریای محبتت برسد … .. امشبی را بیشتر از همیشه مرا ببین دردهایم را ، تنهایی و سکوتم را … مرا دریافت… بیشتر »
… دیشبی را کنار باران نشسته بودیم من و آلاله و سوسن و ریحان گفتمش : بیا و یک نیم روزی جای من باش ! و بگذار قد نیمروزی جای تو ببارم .. گفت : هنوز چونان تو آشفته نگشته ام نیمروز که سهل است ساعتی دست تو باشد ، سیلاب همه دشت را می برد. گفتم : پس من… بیشتر »
… برای کسی که می بیند دوباره خوانی محبت بیدلی است واله و تکرار واژه ها .. اما برای دل من طراوتی بی نظیر دارد گفتن از تو ، شنیدن از تو ! واژه ها عذر می خواهند که توان قلیلی دارند در اظهار ارادت به ساحتت و من عذر می طلبم از قلت توانم در عشق… بیشتر »
… قال الله تعالی : هر کس یاد من او را ازمسالمت از من غافل کند ، پیش از آن که از من بخواهد به او می دهم . .. * کنزالعمال * .. الهی ! ما را در یاد خود مستغرق کن تا بمیرد در جانمان خود پرستی ها و دنیا پرستی ها … الهی ! موج مشوش روحمان را… بیشتر »
… از مسلمانی ما چه سود ؟! نوشتار آدمی آیینه اندیشه اوست و اندیشه حاصل رنج و تفقه آدمی! اما بسیار دیده ام که نوشتار دستت را بدون اذن برمی دارند و بدون ذکر نامی تغییر کوچکی داده و به نام خود ثبت می کنند در همین وبلاگ نویسی همین بعضا کوثرنت و… بیشتر »
… تب دارد جان آفتاب از شنیدن نامت علی جان ! لرز افتاده بر جان جبال عالم دارد زمزمه نامت شنیده می شود و ثانیه ای که مادرت از قلب خطر عبور می کند و به اراده حق تعالی کعبه قلبش را برای امامش می گشاید و تو با درود و تحیت الهی و در شوکت و عظمت بی… بیشتر »
… برای بزرگ شدن باید کوچک شد باید قلب را شناخت … باید جان را حس کرد .. دید را وسعت داد .. روح را دید … بال را باز کرد .. و پرواز را عاشق بود .. .. آن لحظه که پرواز میسر شود اگر آماده نباشی جز خودت را نباید ملامت کنی ! آنکه آرزوی… بیشتر »
… دارد کم کم می رسد عطر دل انگیز میلادت .. پدر عالم .. دارد می رسد ساعات اعظم خواستن و اجابت شدن ! تو که آمدی ملائک و فرشتگان ، غبار غم فراقت بر جبینشان نشست .. و خداوند رحمان ملکی به چهره ات آفرید تا غم دوری تو را بر دل ملائک تسکین بخشد . که… بیشتر »
… سلام بر مولود شریف امروز بر جوانترین امام دلم .. بر آیه صبر و استقامت سلام بر ثانیه های غربتت در جوار طاغوت سلام بر اوج مظلومیتت در کاخ عفریت مستکبر .. سلام بر ثانیه های زیبای امامتت و غربت بی نظیرت .. سلام من و دلم و باران .. سلام فوج فوج… بیشتر »
… سه حدیث زیبا از امام جواد علیه السلام … قالَ عليهالسلام: مُلاقاةُ الاْخوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقيحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ كانَ نَزْراً قَليلاً. (بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۵۳) فرمود: ملاقات و ديدار با دوستان و برادران [خوب]، سبب صفاى دل و نورانيّت… بیشتر »
… آقازاده عزیز ! سومین علی حسین علیه السلام .. شکوفه باغ حسین ! از امروز تا شش ماه مهمانی آقا زاده عزیز ! شکوفه باغ حسین .. رسم میلاد نوشتن حدیث است چه بنویسم از تو شکوفه پرپر شش ماهه که حدیث و سخن دل تو خنده ای جانانه بود که در دم شهادت به روی… بیشتر »
… این هفته هم سوخت .. دیر شد … کدام هفته قسمتش طلوع ظهور خواهد بود؟! روزهای بیقراری در انتظار ما و ما در انتظار قرار .. تو آرام جان و قرار زمین و آسمانی آرام دلهای بیقرار و آشفته برای دلمان آیه صبر بخوان و امید امید به وصل روزهایی زیبا… بیشتر »
… کوفیان امام را دعوت کردند و در میانه جنگی ناجوانمردانه تنهایش گذاردند و مظلوم و بی یاور ، غریب و دور از وطن خون خدا غرق بندگی ناب و عطش لایوصف به شهادت رسید .. .. ما کوفی نیستیم اما نمی دانم چرا تو را بیابانگرد و صحرانشین کرده ایم ؟! ما و تمام… بیشتر »
… آدینه ها روی زندگی ندارم ، روزهای دیگر نیز ! شرمسارم از نفس کشیدنهای بی تو .. امامت باشد و نبینی ! باشد و نفهمی ! شرمنده روزهای در گذرم که سراغ امام زمان را می گیرند و می روند و من کاری از دست و دلم برنمی آید نه برای خودم نه آنها که پژمرده و… بیشتر »
… دلتنگی را نمی شود قسمت کرد نمی شود رد کرد !! می آید و نمی رود ! دلتنگ توام هر ثانیه … ارباب ! تنها تو باورم داری ، در حالیکه خودم هم باور نمی کنم خودم را ! به باورت باور دارم … من کجا خانه تو کجا ؟! من کجا نظر لطف تو کجا ؟! اما شما… بیشتر »
… دلم می خواست حالا جای تو بودم که امتحانت را پس داده ای و با کارنامه قبولی دلت آرام است و دغدغه این را نداری که چه خواهد شد ؟! دوست داشتم حالا جای تو بودم که غم دین بر دلت سنگینی نمی کند پرده ها کنار رفته و عیان دیده ای آن طرف چه خبر است ؟!… بیشتر »
… شب طولانی گشته و از سحر خبری نیست شب میل رفتن ندارد .. چگونه میل به رفتنش باشد وقتی ، دل کندن از شب نداریم … ما برای سحر آمده بودیم .. ما را با شب چکار ؟! موعد دیدارمان سحر بود .. سحر هایی زیبا آن سمت شب ایستاده و ما گرم صحبت و بازی با… بیشتر »
… چشمه هایش پر از انعکاس معنویت و دشتهایش پر از آرامش ناب .. اقیانوس مواج و بی انتهای معرفت آسمانش لا یدرک و لا یوصف .. آب حیات و جاودانگی در آیه به آیه اش ! کویر تفتیده جان را سروستانی می کند که عطرسبزیش تا ملکوت می پیچد … عطر خدا می دهد !… بیشتر »
… تمام بودنم مدیون بودن نگاه توست تمام روشنی ثانیه های غمبارم ، نور مشعشع الطاف بی بدیل توست ! من ! تک درخت تشنه این حوالی ام .. تشنگی ریشه هایم را خشکانده بود و ناگهان در ناگهان سیرابم ساختی درست است که نفهمیدم چرا در کویر بی کسی آوردیم ؟! نمی… بیشتر »
… حضرت امیر بیان ؛ امیرالمومنین علی علیه السلام : ” یاد خدا لذت محبان است .." … و ما چقدر فاصله داریم از مسیر بندگی و چقدر دوریم از مقام محبان !! روزهای ناب بندگی دارد یکی یکی می گذرد .. روزهای روشن و شبهای نورانی رجب و خدا خوانده… بیشتر »
… پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم : هیچ یک از شما ایمان ندارد مگر آن گاه که مرا از خودش بیشتر دوست داشته باشد و خانواده مرا از خانواده خودش و خاندان مرا از خاندان خودش و نسل مرا از نسل خودش . … آقاجان از خودم که سهل است از تمام بودنم ! از… بیشتر »
… امیر بیان ؛ امیرالمومنین علی علیه السلام : هر که پیوسته دری بکوبد و اصرار ورزد وارد شود .. ۱ … آقا جانم ، یوسف دلم ، مهربان پدرم من به پیروی کلام نیر شما همین جا می نشینم و هماره اصرار می کنم به گدایی در مقابل درتان … این در زدن… بیشتر »
… پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم : ” اگر کسی به مردمی خوبی کند و آنها از وی تشکر نکنند و او نفرینشان کند نفرینش در حق آنان مستجاب می شود ..” ۱ … چیزی به کسی یاد میدی ، دست کسی رو در علم یا حرفه یا هر مطلب دیگه می گیری… بیشتر »
… دارم با قلبم می نویسم برایت مگر این کلام پیامبرت نیست ؟ ” همانا پروردگار شما با حیا و بخشنده است و شرم دارد از اینکه بنده دست خواهش به سوی او بگشاید و دست خالی برگرداندش ..” ۱ من دست که چه عرض کنم وجودم همه التماس به درگاهت گشته… بیشتر »
… وقتی سکولاریسمی فکر کنی سکولاریستی عمل می کنی و مدیریت می کنی … بعد پشت بندش میشه اینکه ما برای مدیریت اومدیم نه نوکری ! تو جواب این افاضه باید گفت : اگه هدف اسلامه که مدیر و نوکر نداره همه بنده خداییم و هر کی بیشتر خدمت کنه و… بیشتر »
… مسیر دلم مشخص است .. … بذر سرزمین وجودم به عشق انوار مقدست از دل خاک جانم قد می کشد بزرگ می شود ، رشد می کند … دلم زیبا می شود به یادت .. … مسیر دلم مشخص است ، از ثانیه ای که متولد گشتم ، نه ؛ قبلتر ، قبل از آمدنم به خاک… بیشتر »
… دلم فقط یک چیز می خواهد ؛ چشمهایم را ببندم و زمانی باز کنم که ببینم آمده ای و بیرق توحید در سراسر کره زمین بر قلب زمین زده شده و شهادت حقه سوم اذان کامل ، از هر ماذنه شنیده می شود … و غربت خدا و اهل بیت علیهم السلام تمام گشته و انتقام… بیشتر »
… بال فطرتم همیشه باز است ! سبز و شاد ، در تکاپو ، چونان قاصدکی در دست نسیم .. آرام و صبور پر از بندگی و عشق به جاودانگی بی آلایش و بی ادعا .. نگاهش برق دارد ، ستاره صداقت می بارد از آسمانش ! و زمینش پر است از زیبایی های بکر و ناتمام …… بیشتر »
در فصل بارش سنگ همچو آیینه بمان برجان دشت تشنه بنویس از عطر بهاران در انتظار فردا شب را سحر کن با کوله باری از نور شب گذر کن سر مست و عاشقانه در خود نظر کن بشکن در قفس را از تن رها شو درمان درد دردمندان را دوا شو از خود برون آ محو خدا شو خورشیدی در… بیشتر »
… سیراب گشتم از تشنگی .. عطش که طولانی شد ؛ به درمان رسیدم ! وقتی به شفا رسیدم که درد را فهمیدم وقتی درد را فهمیدم که ، تلخ شدم از نا انسان بودن ! وقتی انسان برایم معنا گشت ، صاحب درد شدم .. صاحب درد نمی شود مگر ؛ دلی که بلاکش باشد .. دل… بیشتر »
… نمی دونم انسان که دست به عادتش خوبه ، چرا به چیزای خوب عادتنمیکنه ؟! یا چیزایی که به چشم ببینه بیشتر باور می کنه . پس چرا این همه مرگ می بینه و یاد مرگ نمی کنه ؟! چرا مرگو باور نمی کنه ؟! عادت چیزیه که ما خودمون می سازیمش .. عادت حاصل نوع تفکر… بیشتر »
… نمی دونم انسان که دست به عادتش خوبه ، چرا به چیزای خوب عادتنمیکنه ؟! یا چیزایی که به چشم ببینه بیشتر باور می کنه . پس چرا این همه مرگ می بینه و یاد مرگ نمی کنه ؟! چرا مرگو باور نمی کنه ؟! عادت چیزیه که ما خودمون می سازیمش .. عادت حاصل نوع تفکر… بیشتر »
… اصراری که داشتم گاهی برای آنچه تو اصرار داشتی نباشد … زمان گذشته و به چشم دیدم که کاش اصرار نمی کردم … اما زمانی که در آن واقع شده ام به من فرصت هزار باره این اشتباه اصراری و اصرار اشتباهی را می دهد من تسلیم زمان می شوم و عقل… بیشتر »
… تنها رویای ذهن پروانه ؛ پروازی در دل شب و سوختن پر هایی که برایش جان داد و پیله را گشود … بعد از تولدی چنان سخت اما دلیر و بی باک ، عاشقانه در دل آتش سوختن می خواهد! اصلا پر و بال را برای سوختن می خواهد و رویای قاصدک تقطیع وجودش تا… بیشتر »
… آخرش همین است … تمام خواهد شد … هر چیزی زمانی دارد .. و در زمان مقررش به اتمام خواهد رسید .. آخر کار انسان ! روزی خواهیم رفت سبک ، سنگین ! کاش سبک برویم تا خدا دستمان را پر کند … سبک برویم تا اوج بگیریم ! سنگین باشیم لنگ… بیشتر »
… دیشب شکوفه پیچک دم باغچه ، می دانی کدام را می گویم ؟! با باد صبا سخن می گفت : ریشه هایم آزرده اند ، دلداریشان می دهم آرام نمی گیرند … بونه بهار دارند .. خبری اگر داری بگو ! باد صبا : بهار دو منزل بالاتر از دل ما منتظر رفتن ماست… بیشتر »
… جایی نمی روم که سبزی در دل من است و من گرهش زده ام به حب تو .. سیزده یکی مانده به چهارده است که ، عدد دل من است . نحس اندیشه و وجود کسانی است که ، قدرت دوست داشتن سبزترین سبزی سبز خدا را ندارند سیزده روز میلاد پدر عالم است روز دل من… بیشتر »
… سیزده برای دل هر کس معنایی دارد مثل دوازده مثل هفده مثل دو ، سه .. سیزده برای دل من یعنی میلاد پدر عالم یعنی بهترین روز خدا زیباترین روز سیزده زیباست که در آن میلاد پدر است سیزده روز دل من است مثل دوازده سیزده یعنی یکی مانده به چهارده تا… بیشتر »
… شبها را به انتخاب دلم گذاشتی ! طلایی ، نقره ای ، آبی ، بنفش … من شب سبز میخواهم ، شبی شبیه سبزی دشت .. دلم شبی سبز می خواهد رنگ محبت تو .. دلم رنگ محبت تو می خواهد .. رنگ محبت تو سبز است .. مرا سبز کن شبیه محبت خودت ! #تولیدی_دست_نوشت… بیشتر »
… مستاصلم از حیرت و حیرت زده ام از بهت طولانی تا نیایی همین است ! نوشته هایم همه تکرار مکررات است یک کلام : انارستان خشکیده ، چشمه از جوشش افتاده .. دشت از تکاپو و من از زندگی ! حیرت تعبیر نبودن توست … بیا تا حیرتم بمیرد و جانم روشن… بیشتر »
… زار و نحیف ! تکیه زده بر دیوار . خطوط درد بر سیمایش .. می پرسم کیست اینچنین رنجور درد ؟! می گویند : عجیب است که خودت ، خودت را نشناختی ! باور نمی کنم که این ستم کش بیدل من باشم .. شبیه خوابی بی تعبیر بیدار میشوم و به آنچه دیده ام دل نمی… بیشتر »
… هزار فرسنگ پیموده ام ، نگاهی به پشت سر می اندازم .. آن دورها دلم نشسته است و آسمان نظاره می کند ! با این دل چه کنم که تاب عتاب ندارد .. تاب نوازش هم ندارد .. دل بی گناهی است پاک و بی آلایش … حالا یا من باید برگردم یا ، او تندتر قدم… بیشتر »
… از مسیر زیبای چشمهایت فرسنگها رانده شدم … پر از غبارم .. که نه ، خود غبارم .. پوشیده از عدم ! سرشار از نداشتن ! غرق نبودن ! و تو غرق بودن و زیبایی و هستی ! من پر خالی ترین ها ! تو تمام حقیقت .. دستم بگیر … #تولیدی-دست-نوشت… بیشتر »
… امام شناسی !! براستی معرفت ما به ساحت امام علی النقی علیه السلام چقدر است ؟ جز چند حدیث که دم شهادت حضرت تکرار می کنیم … از شرایط فکری و فرهنگی ، تغییرات جامعه اسلامی ، ایجاد نحله های فکری گوناگون ، قدرت دستگاه خلافت ، تبلیغات برنامه… بیشتر »
… ای حقیقت تمام .. ای روشنای عالم .. غروبی دیگر از سالی دیگر .. شب ما تمامی ندارد تا صبح ظهورت نرسد! جمعه روز تعطیل نیست ، آدینه موعد دیدار است .. وعده گاه خوبان … روز از جمعه شروع می شود . با انتظار آمدنت … بگذار باور نکنند که… بیشتر »
… زندانی قفسی به بزرگی خودم ! پرم از روزهای نشمرده .. چوب خطهایی که روی دیوار ذهنم نکشیده ام.. جانی برایم نمانده … دارم به پایان کار فکر می کنم که ، زیباتر از هر زیبا تمام شود ، اما نایش را ندارم .. اگر برای تو و در راه تو و انتظار آمدنت… بیشتر »
… امشب شب زیبایی است همچون تمام شبهای زیبایت .. دعا از کلام مقربانت روشن می کند جان را .. مناجات با بیان ایشان به جان دل می نشیند .. فبکم یجبر المهیض .. بواسطه شما خوبان است که شکستگی دل شکسته جبران می شود .. دلم از شدت شکست های پی در پی فقط با… بیشتر »
… ثانیه هایی زیاد نگذشته از حرفی که زدم سندش رسید ! این تصویر توست خودت هدیه دادیش به من .. یادت نیست … دیدی خدا زمین زیر پایت را محکم و هموار کرده برای رفتنت .. برای سیری که داری ! زمین که نه ، آنقدر مخلوقاتش را دوست دارد که گلی را محمل… بیشتر »
… چقدر سبک و آرام ، بی دغدغه با اطمینان ایستاده ای ! چون می دانی خدایی که ، تا اینجای راهت مسیرت را هموار کرده بعدش هم رهایت نمی کند . به امید خدا می روی . خودت سبک وزنی اما ، قدمهایت محکمند … کاش دل آدمها هم محکم بود به خدایی که قلبشان را… بیشتر »
… در سبز باغ مناجات خدا باز شد اولش که با امضاء خواسته ها شروع شود آخرش چه خواهد شد ! شب آرزوها به جای کرور کرور خواسته ، به جای خواستهای کوچک یک خواسته بزرگ کنیم که همه خواسته های کوچکمان با آن خواسته بزرگ به اجابت برسد … اللهم عجل لولیک… بیشتر »
… نمی دانم این جایی که جانم ایستاده روبراه است یا نه ؟! نمی دانم این زخمها گواه خواهند بود یا نه ؟! نمی دانم این سوز و گدازها انیس خوبی خواهند بود روزی ؟! نمی دانم ، نمی دانم … اما دل می گوید گله نکن ، فکر من نباش ! شاید بی ادعاتر از هر… بیشتر »
… تمام عالم دست کمند اگر ، ندانند که تو باید دستگیری کنی ! دارد از راه می رسد شبی که ، روزش پر از فهرست آرزوهای رنگارنگ ماست .. و شب می آییم که دستهایمان را پر کنی ! می آییم آرزوهایمان را از دست پدرانمان بگیریم .. … شبی در راه است که ،… بیشتر »
… خالی شده ام پرو بالم ریخته . شاید حالا پرواز را تجربه کنم ! .. به عمق آبی نیلگون .. به جزایر ناشناخته آن سوی ابرها ! … به قلب آسمان ، به جوی که ، جو زده نیست !! پرواز شاید میسر شود حالا ! #تولیدی-دست-نوشت تسنیم نوشت بیشتر »
… سکوتی اینجاست ، اما اثر خواب شبانه نیست ! سکوتی از دل درد .. کسی ابتدای به گفتن نمی کند . همه هم داستان این دردند ! چشمها زمزمه ای روشن و ناگفته دارند . صدای گفتگوی درونی همدیگر را می فهمیم .. صدای درد را می شناسیم !! صدای شکستنمان را .. صدای… بیشتر »
… سالها دل طلب جام جم از ما می کرد وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد … چقدر در زندگی زندگی کرده ایم ؟! همه اش زندگی را باخته ایم. قمار حرام است اما همه اش حرام مرتکب شده و در قمار دنیا آخرت فروخته ایم ، وقت فروخته ایم ، رفاقت فروخته… بیشتر »
خواهم رفت گرچه لنگان و تبدار … خواهم رفت گرچه ناشاد و دلتنگ خواهم رفت گرچه بر دلم برف ببارد خواهم رفت گرچه تمام سرزمین جانم را طوفان بگیرد … به افقهای بیکران و زیبا قسم ! دلتنگم ، اما خواهم رفت … بیدل گشته ام اما خواهم رفت …… بیشتر »
… دارد می خواند با صوتی حزین ! دارد می نالد با کوهی از اندوه بر قلبش .. شبیه چشمه گشته بس که یاد گرفته ، بی آلایش بودن را از باران … تمام دشت سرشار از خواندن توست … #تولیدی-دست-نوشت تسنیم نوشت بیشتر »
… سخت است بر ما دیدن منکراتی که دینمان نهی کرده .. سخت است دیدن بی حجابی ها و بد حجابی ها ! دیدن وقاحتها و قبح شکنی ها … دیدن نافرمانی خدا و غربت ولی خدا .. مظلومیت عترت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم جانمان بر لب رسیده از فراقت از… بیشتر »
… بگذار اعتماد کنم .. به کسی که مرا به خوبی می شناسد اما من به خوبی نمی شناسمش ! به کسی که مرا خلق کرده و اما کسی او را خلق نکرده ! به کسی که تمام تار و پودم به او نیازمند است و او به کسی محتاج نیست. اعتماد کنم منی که چیزی ندارم به کسی که همه چیز… بیشتر »
… پر از حس اجابتم … سرشار از مناجاتهای ناب لبالب عطش خواندن … مملو از تسبیح ظهرگاهی و قلبی نیازمند ادراک ! #تولیدی_دست_نوشت تسنیم نوشت بیشتر »
… روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست … طلبه ، یعنی طلب خورشید . طلب حقیقت تابش ، فهم این تابیدن و جستن نور … طلبه یعنی اگر در جاده ای برفی پشت سر امامت حرکت می کنی یک رد پا بیشتر نباشد .. طلبه ، طالب رنج تفقه است تا حاصل خون… بیشتر »
روزگار زیبایی در راه است … روزگار سبزی زمین ، آبی آسمان ، باز شدن شکوفه ها … روزگار رسیدن به زیبایی کمال ! روزگار آرامش قلبها … روزهای خوب بندگی ! روزهای بی نظیر و ثانیه های درخشان متقی ! روزهای اشتیاق و شور و شیدایی …… بیشتر »
مشکل امروز مدیران ما ؟! تقوا ، تقوا ، تقوا ! حقیقت اینه امر معاد برای مدیری که سمت مدیریت رو تحویل می گیره در حجاب واقع میشه .. تقویت باور معاد و حساب و کتاب و اینکه روزی در محضر الهی قرار می گیریم … پست مدیریت و میز عریض و طویل مدیریت و… بیشتر »
… در هر ثانیه دو انتخاب هست ؛ خوب ، بد ! مثبت ، منفی! و این اراده مختار انسان است که در محدوده مشیت خدا دست به انتخاب می زند. آیه شریفه که میفرماید اگر ، خدا می خواست همه شما را هدایت می فرمود .. اما ، اگر نکرد برای امتحان و آزمون قلبهای ما و… بیشتر »
الهی ! سخت به توجهت مستمندم حال دلم شدید سونامی است اگر امداد نکنی ! ثانیه ها را باخته می بینم اگر نگاهم نکنی ! و اگر نگاهم بکنی در حالی که ، نمی پسندی حال دلم روبراه نیست . قطار در حرکت است …هماره … من بخواهم یا نه ! تو بخواه من از… بیشتر »
داستان دل سوخته از جایی شروع شد که دل شد !!! دل هم تکلیفش مشخص است .. دل سرگشته پی فهم محبت تو … و تو محبتت را در خود دل نهان کرده ای ! و من دل گمکرده … اگر می شود دل گمکرده را پیدا کن تا محبتت را بیابد . #تولیدی_دست_نوشت تسنیم نوشت بیشتر »
شب تا به صبح زمزمه کرد نمی دانم چه ؟! صدای ناله های شبگیرش دل سنگ آب کرد ، چشمه تمام شب اشک ریخت ! و باران بارید ! سوز داشت گریه هایش … غم داشت نجواهایش. . من کاری نتوانستم برایش بکنم ! بیچاره دل .. #تولیدی-دست-نوشت تسنیم نوشت بیشتر »
دمی با حضرت حافظ : کلک مشکین تو روزی که زما یاد کند ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند قاصد منزل سلمی که سلامت بادش چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهند گر خرابی چو مرا لطف تو آباد کند یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز… بیشتر »
جمعه نوشت ۱۶ : خیلی سالست خواب به چشمم نیامده ! سالهاست که دربدر کوچه های بی نشان سراغ دلم را می گیرم .. سالیان درازی است که کویر به کویر پی بی نشانی خودم می گردم ! بی ادعا تر از هر دل سوخته است این دل! این واگویه ادعا نیست ؛ نشان سوختگی است که ، ره… بیشتر »